یافتن پست: #ساده

roya
roya
در CARLO



خبر فوری و بسیار وحشتناک وخطرناک

اگه جون خودتون و کسایی که میشناسید واستون مهمه این خبر رو به اشتراک بزارید

برای خرید از هر مکان ناشناخته مخصوصا انواع بوتیک ها ،تنها نرید
...

این قضیه در مشهد اتفاق افتاده و احتمال داره در شهرهای بزرگ دیگه هم باشه که بی خبریم.

آقا به همراه خانومش با اتومبیل پراید به این خیابون برای خرید میرن. آقا برای کاری از ماشین پیاده میشه و به خانومش میگه تو مانتو فروشی ها چرخی بزنه تا اگه مورد دلخواهش پیدا شد به آقا تک زنگ بزنه تا بیاد ببینه اما بعد از تمام شدن کار آقا خبری ازخانم نمیشه آقا نگران میشه و دنبالش میگرده . یکی دو ساعت طول میکشه و بسیار نگران به ۱۱۰ اطلاع میده و میگه خانوم من اینجا گم شده و موبایلشم جواب نمیده پلیس به این منطقه میرن و میگردن و خیابونا رو هم میبندن اما به نتیجه نمیرسن . بعد دو ساعتی گشتن به یکی از مغازه ها مشکوک میشن . داخلش میرن و میبینن همه چیز عادیه و فروشنده ها هم دو تا خانم هستند.

سربازا مشغول گشتن میشن که ناگهان یکی از سربازا در اتاق پرو باز میکنه میبینه چیزی توش نیست اما وقتی پاشو داخل اتاقک میزاره احساس غیر عادی زیر پاش میکنه و میبینه روزنه نور کوچیکی از ش پیداست .

دوباره همون فروشگاه رو با دقت بیشتری میگردن تا میبینن ه دکمه زیر میز فروشندست . دکمه رو فشارش میدن میبینن بله !! کف اتاق پرو به صورت آسانسوری میره پایین و اینکه کجا میره؟؟

پایین (زیر زمین ) مجهز بودهه به تشکیلات پزشکی و …. دکتر و .. که بعد از بیهوشی قربانیان (عموما زنان تنهاو ساده لوح) اقدام به خارج کردن کلیه اونها میکردن!!!!!

تمام ماجرا در ضمیمه تپش روزنامه جام جم امده شاید شماها شنیده باشین اما اگه کسی نشنیده براش تعریف کنید و هیچ وقت تو اینجور جاها تنها نرین...
مشابه این مورد در اصفهان هم بوده که پسری یازده ساله دزدیده شده و یک هفته بعد بدون اعضای داخلی بدن و حتی چشمهاش داخل یه گونی پیدا شده.....
خواهشا شیر کنید تا خدایی نکرده اتفاقی برا کسی نیوفته
خواهشا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 11:49
+4
saman
saman
در CARLO

جملات کلیدی پزشکان:


- اين بيماري شما بايد فوري درمان بشه


يعني من ماه بعد قرارهبرم مسافرت و معالجه اين بيماري خيلي ساده و سودآوره و بهتره زودتر ترتيبش رو بدم!


- خوب بگيد ببينم مشکلتون از کي شروع شد؟


يعني من از بيماريتون چيزينفهميدم و ايده‌اي هم ندارم و اميدوارم شما خودتون سرنخي به من بدين!


- يک وقتديگه از منشي براي آخرهاي اين هفته بگير


يعني من امروز با دوستام دوره دارم،بايد برم. زودتر بزن به چاک!


- هم خبرهاي خوب و هم خبرهاي بد براتون دارم


يعني خبر خوب اينه که من قراره يه ماشين جديد بخرم و خبر بد اينکه شما بايد پولاونو بدين!


- من به اين آزمايشگاه اطمينان دارم بهتره آزمايشهاتون را اونجاانجام بدين


يعني من 40 درصد از پول آزمايش بيماراني که به اونجا معرفي مي­کنمرا مي‌گيرم!


- دارويي که براتون نوشتم داروي خيلي جديديه


يعني من دارميه مقالة علمي مي­نويسم و مي­خواهم از شما مثل موش آزمايشگاهي استفاده کنم!


- اگه تا يک هفته ديگه خوب نشديد يه زنگ به من بزنيد


يعني من نمي­دونمبيماريتون چيه شايد خود به خود تا يک هفته ديگه خوب بشه!


- بهتره چند تاآزمايش تکميلي هم انجام بدين


يعني من نفهميدم بيماريتون چيه. شايد بچه‌هايآزمايشگاه بهتون کمک کنن!


- این بيماري الان خيلي شايعه


يعني اين چندمينمريضيه که اين هفته داشتم بايد حتماٌ امشب برم سراغ کتابهاي پزشکي و در مورد اينبيماري مطالعه کنم!


- اگه اين عوارض از بين نرفت هفتة ديگه زنگ بزنيد وقتبگيرين


يعني تا حالا مريضي به اين سمجي نداشتم خدا را شکر که هفتة ديگهمسافرتم و مطب نميام!


- فکر نمي­کنم رفتن پيش فيزيوتراپيست فايده‌اي داشتهباشه


يعني من از فيزيوتراپيستها نفرت دارم نرخ‌هاي ما رو شکستن!


- ممکنهيک کمي دردتون بياد


يعني هفتة پيش دو تا مريض از شدت درد زبونشون رو گازگرفتن!


- فکر نمي‌کنيد اين همه استرس روي اعصابتون اثر گذاشته باشه؟


يعنيمن فکر مي­کنم شما ديوونه هستين و اميدوارم يک روانشناس پيدا کنم که هزينه‌هايدرمانتون رو باهاش قسمت کنم!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 14:54
+2
be to che???!!
be to che???!!

پس از كلي دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج كردم…ما همديگرو به حد مرگ دوست داشتيم 

 

سالاي اول زندگيمون خيلي خوب بود…اما چند سال كه گذشت كمبود بچه رو به وضوح حس مي 

 

كرديم…مي دونستيم بچه دار نمي شيم…ولي نمي دونستيم كه مشكل از كدوم يكي از ماست…

 

اولاش نمي خواستيم بدونيم…با خودمون مي گفتيم…عشقمون واسه يه زندگي رويايي كافيه…

 

بچه مي خوايم چي كار؟…در واقع خودمونو گول مي زديم…

 

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بوديم… 




تا اينكه يه روزعلي نشست رو به رومو گفت…اگه مشكل از من باشه …تو چي كار مي كني؟… 


فكر نكردم تا شك كنه كه دوسش ندارم…خيلي سريع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر تو رو همه 

 

چي خط سياه بكشم…علي كه انگار خيالش راحت شده بود يه نفس راحت كشيد و از سر ميز بلند

 

شد و راه افتاد…گفتم:تو چي؟گفت:من؟ 

 

گفتم:آره…اگه مشكل از من باشه…تو چي كار مي كني؟ 


برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شك داري؟…فرصت جواب ندادو گفت:من وجود تو

 

رو با هيچي عوض نمي كنم… 


با لبخندي كه رو صورتم نمايان شد خيالش راحت شد كه من مطمئن شدم اون 


هنوزم منو دوس داره… گفتم:پس فردا مي ريم آزمايشگاه… 


گفت:موافقم…فردا مي ريم… 


و رفتيم…نمي دونم چرا اما دلم مث سير و سركه مي جوشيد…اگه واقعا عيب از من بود چي؟…سر

 

خودمو با كار گرم كردم تا ديگه فرصت فكر كردن به اين حرفارو به خودم ندم… طبق قرارمون صبح

 

رفتيم آزمايشگاه…هم من هم اون…هر دوآزمايش داديم…بهمون گفتن جواب تا يك هفته ديگه

 

حاضره… يه هفته واسمون قد صد سال طول كشيد…اضطرابو مي شد خيلي اسون تو چهره

 

هردومون ديد…بااين حال به همديگه اطمينان مي داديم كه جواب ازمايش واسه هيچ كدوممون مهم

 

نيس… بالاخره اون روز رسيد…علي مث هميشه رفت سر كار و من خودم بايد جواب ازمايشو مي

 

گرفتم…دستام مث بيد مي لرزيد…داخل ازمايشگاه شدم… علي كه اومد خسته بود…اما كنجكاو…

 

ازمپرسيد جوابو گرفتي؟ 

 

كه منم زدم زير گريه…فهميد كه مشكل از منه…اما نمي دونم كه تغيير چهره اش از 


ناراحتي بود…يا از خوشحالي…روزا مي گذشتن و علي روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر مي

 

شد…تا اينكه يه روز كه ديگه صبرم از اين رفتاراش طاق شده بود…بهش گفتم:علي…تو چته؟چرا 

 

اين جوري مي كني…؟ 

 

اونم عقده شو خالي كرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چيه؟…من نمي تونم يه عمر 

 

بي بچه تو يه خونه سر كنم… دهنم خشك شده بود…چشام پراشك…گفتم اما تو خودت گفتي

 

همه جوره منو دوس داري…گفتي حاضري بخاطرم قيد بچه رو بزني…پس چي شد؟ 

 

گفت:آره گفتم…اما اشتباه كردم…الان مي بينم نمي تونم…نمي كشم… 


نخواستم بحثو ادامه بدم…پي يه جاي خلوت مي گشتم تا يه دل سير گريه كنم…و اتاقو انتخاب

 

كردم…من و علي ديگه با هم حرفي نزديم…تا اينكه علي احضاريه اورد برام و گفت مي خوام طلاقت

 

بدم…يا زن بگيرم…نمي تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراين از فردا تو واسه خودت…منم واسه 

 

خودم…دلم شكست…نمي تونستم باور كنم كسي كه يه عمر به حرفاي قشنگش دل خوش كرده

 

بودم…حالا به همه چي پا زده… 

 

ديگه طاقت نياوردم لباسامو پوشيدمو ساكمم بستم…برگه جواب ازمايش هنوز توي جيب مانتوام

 

بود… درش اوردم يه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو كنار گلدون گذاشتم…احضاريه رو

 

برداشتم و ازخونه زدم بيرون…توي نامه نوشت بودم: علي جان…سلام… 

 

اميدوارم پاي حرفت واساده باشي و منو طلاق بدي…چون اگه اين كارو نكني خودم ازت جدا مي

 

شم…مي دوني كه مي تونم…دادگاه اين حقو به من مي ده كه از مردي كه بچه دار نمي شه جدا

 

شم…وقتي جواب ازمايشارو گرفتم و ديدم كه عيب از توئه…باور كن اون قدر برام بي اهميت بود كه

 

حاضر بودم برگه رو همون جاپاره كنم… اما نمي دونم چرا خواستم يه بارديگه عشقت به من ثابت

 

شه… توي دادگاه منتظرتم…امضا…مهناز 


X
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 00:28
+3
sara
sara
قطار می رود....تو می روی..... تمام ایستگاه می رود............

و من چقدر ساده ام كه سالهای سال ،در انتظار تو

كنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تكیه داده ام!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 09:29
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

این روزها چه ساده با جابجا کردن یک نقطه از “خدا” ... “جدا” میشویم 


دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 01:19
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی وقتا حوصله ی هیچکسو ندارم

گاهی دلم چند تا حرف مهربونانه میخواد!!!

نه به شکل دوستت دارم و یا...

نه به شکل بی تو میمیرم!!!

ساده شاید مثل:

دلتنگ نباش، فردا هم روز خداست....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 14:51
+3
be to che???!!
be to che???!!
از خطـ خطــے هايَـ ـم

ساده نـگــــــــذر . . . !

بــه يـاد داشتــــــہ باشـــــ . . .

اينــــ دلــنـوشــــــتــــــہ ـــها را

يكـــــ دل، نــوشـــــتــــــه. . . !


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 02:02
+4
be to che???!!
be to che???!!
صرفا جهت اطلاع!!!
احمدي نژاد بد نبود
احمدي نژاد ظالم نبود
احمدي نژاد اشتباهي بود!
احمدي نژاد مسعود شست چي بود!
با همه دردسرآفريني هايش شيرين بود...
احمدي نژاد به ما فهماند كه ما مردم ساده و بي اطلاعي هستيم
به ما فهماند كه مي شود 3هزارميليارد اختلاس شود و آب از آب تكان نخورد
به ما ثابت كرد كه او هر چقدر بد باشد ما بي تفاوت فقط مي نشينيم و تماشايش مي كنيم
او تمام سعي خود را كرد تا به ما بفهماند هم خودش هيچكاره است هم ما!
او به ما نشان داد كه قوه قضاييه در اصل "قوه غذاييه" است و كارايي خاصي ندارد
او مي خنديد و به راحتي قوانين را دور مي زد تا ثابت كند قانوني وجود ندارد و قانون گذاران در مجلس به جاي قانونگذاري كار ديگري مي كنند!
خنده هاي احمدي نژاد بي معني نبود!
اي كاش فرصت داشت و چيزهايي بيشتري را نشانمان مي داد...
او كودك بازيگوشي بود كه خانه ما را به هم ريخت تا ترك هاي ديوار آن را به وضوح ببينيم...!!!

 



صرفا جهت اطلاع!!!<br />
احمدي نژاد بد نبود<br />
احمدي نژاد ظالم نبود<br />
احمدي نژاد اشتباهي بود!<br />
احمدي نژاد مسعود شست چي بود!<br />
با همه دردسرآفريني هايش شيرين بود...<br />
احمدي نژاد به ما فهماند كه ما مردم ساده و بي اطلاعي هستيم<br />
به ما فهماند كه مي شود 3هزارميليارد اختلاس شود و آب از آب تكان نخورد<br />
به ما ثابت كرد كه او هر چقدر بد باشد ما بي تفاوت فقط مي نشينيم و تماشايش مي كنيم<br />
او تمام سعي خود را كرد تا به ما بفهماند هم خودش هيچكاره است هم ما!<br />
او به ما نشان داد كه قوه قضاييه در اصل "قوه غذاييه" است و كارايي خاصي ندارد<br />
او مي خنديد و به راحتي قوانين را دور مي زد تا ثابت كند قانوني وجود ندارد و قانون گذاران در مجلس به جاي قانونگذاري كار ديگري مي كنند!<br />
خنده هاي احمدي نژاد بي معني نبود!<br />
اي كاش فرصت داشت و چيزهايي بيشتري را نشانمان مي داد...<br />
او كودك بازيگوشي بود كه خانه ما را به هم ريخت تا ترك هاي ديوار آن را به وضوح ببينيم...!!!



 

 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 01:56
+6
saman
saman
در CARLO

اینجا همه باکلاسن
هرکس ۳ تا زبون مختلف بلده
خونه همه تو جردن و شهرک غرب و اون بالاهاست
حتی بالاتر از میدون راه آهن ته ته ۲۰ متری
اینجا اگه عکسی بزارن که عابر پیاده داره از چراغ قرمز رد میشه
همه dislike میزنن و قانون مدار میشن
ولی شاید اون ع[!] مال خودشون باشه
اینجا سرزمین پـَـَـ نــه پـَـَــــ……… هاست
اینجا همه فلسفه بلدن و اکثر آقایون فمنیست میشن
ولی ساعت ۱۰ شب مامانه بگه برو از سوپر مارکت رب گوجه فرنگی بگیر میگه خودت برو
اینجا دختر خوشگلای فوتوشاپی ۱۰۰۰ تا پدر ، مادر، خواهر ، برادر و … داره
ولی اون ساده ها ۳ تا اد لیست دارن که یکیش خواهرشه ۲تای دیگه هم کلاسیش
اینجا پسرا اکثرا بدن سازن یا خواننده……دخترا هم که همه مانکن یا مُدل هستن
همه پول دار با وضعیت های مالی آن چنانی هستند
همه هم همدیگرو دوست دارن و تا میبینن یکی تاراحته یه عالمه واسش دل میسورونن
.


.

.

اینجا بیا تو یونی است همین!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 16:40
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی می گویم دوستت دارم
شاید تصور کنی تنها چند واژه ی ساده را در کنار هم گذاشته ام

و جمله ای را بیان کرده ام

اما...

این تنها یک جمله نیست

همین جمله کوتاه

دنیای لبریز از رویا های سبز و سرخ است

آری همین چند واژه خود کتابیست سر شار از معنا !

دوستت دارم،یعنی بی حضور تو زندگی برایم بی معناست

بی تو دنیای من به سردی می گراید و چشمانم بی فروغ میگردد !

دوستت دارم،یعنی قلب من منزلگاه توست

و وجودم سرزمینی که تخت پادشاهی را تنها لایق تو می داند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 16:02
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ