یافتن پست: #سد

`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
باورت بشودیانه؟ روزی میرسدکه دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد،برای نگاه کردنم، بوسیدنم،خندیدنم، اذیت کردنم،برای تمام لحظاتی که درکنارم داشتی روزی خواهد رسیدکه درحسرت تکراردوباره من خواهی بود.میدانم روزی که نباشم هیچکس تکرارمن نخواهدشد. .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 13:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻳﻜﻲ ﺑﮕﻪ ﺳﻮﺭﻳﻪ ﭼﻨﺪ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻩ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

ﺩﻭﺳﺎﻟﻪ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻱ ﺑﺸﺎﺭ ﺍﺳﺪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻱ
ﻣﻴﻜﻨﻦ ،
ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﻧﺮﺳﻴﺪﻥ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 15:58
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
ساده بودیم و سخت بر ما رفت خوب بودیم و زندگی بد شد آنکه باید به داد ما برسد آمدو از کنار ما رد شد.........
دیدگاه  •   •   •  1392/06/24 - 14:56
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
" از اینهمه رفتن به کجا می خواهد برسد؟ مگر نه اینکه هر رفتنی، رسیدنی دارد....................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/24 - 14:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای! جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند ...
« فریدون [!] »
- این روزها شعار "[!] انسان" بیش از همیشه به گوش می‌رسد!
به امید برقراری صلح در سراسر جهان -
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کجایند آنهایی که میگفتند:
کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد...
ای بی انصافان!
پس چرا من به او نرسیدم...!؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:30
+2
AmiR
AmiR

دختر:موجودي است که:

وقتي تعجب ميکند ميگويد واااااااااا!!

وقتي خوشحال است ميگويد بميري الهييييييي!!

وقتي غمگين است آه ميکشد

وقتي ميترسد جيييييييغ بنفش ميکشد

وقتي بدش مي آيد ميگويد ويشششش .

وقتي خوشش مي آيد ميگويد ووييييي.

همه عناصر ذکور گيتي در عشق او واله و سرگردانند . تاريخ تولد و شماره کفش با جناق

پسر عمه ي دختر خاله ي داماد همسايه ي پوريا پور سرخ را ميداند !

از سوسک اصولا نميترسد بلکه چندشش ميشود!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:25
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مطلب زیر موضوع جالبی است، مثل پیدا کردن گردو و نارگیل زیر درخت چنار

بخونید و لذت ببرید به افتخار ایران و ایرانی

تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی ، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیومده ؟

جواب این سوال در کتاب `مردم دوران مشروطه` در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجوده که افتخار دیگری هست برای ما ایرانیان

مابقی در دیدگاه

داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش، پسر جوانی از شهر ری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت . یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم ،کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند . این رو در روئی هر روزه کارمندان با کریم، رابطه صمیمانه ای بین اونها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند . در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت ،کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید و در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت

مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) Bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند

در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن :We name it after youاسم محصول را به احترام کریم، آیس کریم گذاشتمیرزا حسن‌خان مستوفی , مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت ، در کتاب خاطراتش مینویسد این پدرسگ ( کریم باستانی ) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر ، از لب یار شیرین تر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی از کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به آمریکا مهاجرت کرد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:35
+2
xroyal54
xroyal54
مرد هم كه باشي.....اندازه ي كوه هم مقاومت داشته باشي.....
وقتي بيايي خانه و بوي ادكلن نااشنا مردونه به مشامت برسد.....
خرد ميشوي....فرو ميريزي.....كمرت ميشكند....

*********************************************

وقتی از غم دوریت اشک میریزم ... به این فکر میکنم تو لیاقت این و داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عقلم با نیشخند میگه معلومه که نه!!!!!!! ولی لعنت به این چشم ها که بویی از عقل و منطق نبردن و حرف خودشونو میزنن......
***************************************
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:07
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

(( گفت وگوی غنچه و گل )) غنچه با دل گرفته گفت : زندگی لب زخنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است گل به خنده گفت زندگی شکفتن است ، باصدای سبز راز گفتن است گفت وگوی غنچه وگل از درون باغچه بازهم به گوش می رسد راستی تو چه فکر می کنی ؟؟؟ کدام یک درست گفته اند ؟؟ من فکر می کنم گل به راز زندگی درست اشاره کرده است هرچه باشد او گل است گل یکی دو پیرهن بیشتر زغنچه پاره کرده است

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:31
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ