یافتن پست: #سد

ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
سیگار بعدی را روشن میکنم
کامی از لبش میگیرم
بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام
انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند
همان انگشتانی که همچو باد
جنگل موهای تورا نوازش میکردند
دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده
دود سیگار است و بس…
سیگارم که به آخر میرسد
لبم را میسوزاند مانند بوسه ای
که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی …
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 21:24
+6
hadith
hadith
هر زنی برای شناخت مردان کافیست یکی از آنها را خوب بشناسد ولی یک مرد حتی اگر با تمام زنها آشنا باشد یکی از آنها را هم خوب نمی شناسد.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 15:28
+5
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
صدقـات خـود را به جـای ِ صنـدوق .. داخـل ِ سطل ِ زبـالـه بیـاندازید ! زودتـر و مطمئن تـر .. به دست ِ مستحقش می رسد ...!{-38-}{-38-}{-38-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 22:42
+4
parham
parham
نمکی های پاسداران به بالا!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 14:55
+10
hamidreza
hamidreza
تنهایی هایتان را پیش ‌فروش نکنید … فصل ‌اش که برسد به قیمت میخرند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 21:40
+2
darya
darya
حس میکنم بایدکارگردان میشدم! هرکسی به من میرسدبازیگر است..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 15:59
+7
حمید
حمید
یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.

میگن: می خوای خاکش کنی؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 11:20
+2
امید
امید
خوش به حال مسافركشان خط آزادي، چه آزادانه داد ميزنن: "آزادي آزادي..." و عابري خسته ميپرسد آزادي چند؟!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 14:51
+5
mehdy
mehdy
زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی!

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی،

که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن

قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید!

اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! ا

ین عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست،

بلکه موجب می شود کهمن بنده خدا هم هوس کنم!!!!!!!

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ دستشویی خود ندارند

و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا “پووووووف” می کنید

به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 13:58
+4
ronak
ronak
غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 13:27

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ