یافتن پست: #سکوت

yagmur
yagmur

غزل هایت را ناتمام گذاشتی


سازهایی که کوک نکردی


شمع هایی که روشن..


تو از کدام مسیر رفتی


که وزش باد را در شاخ و برگ درختان ندیدی؟


در سکوتت زنجره ها سر به آواز گذاشتند..


 


همه ی راه ها بن بستند


پنجره ای به این خیابان باز نمی شود


عابری نیست


تا بایستد گوشه ی دیواری و


ریگ رفته به کفشش را بتکاند..


 


با اشکهایم


بر سفید رود چشمانم خشکیده،


 نگاه می کنم به آسمان


که بی تو هم آبی ست


بر فراز بام


چیزی تا شب نمانده


شب


که ابتدای هر نرسیدنی ست...



jiisujcbyxju6pclezzq.jpg
دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 23:58
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




من سکوت میکنم:|

دیدگاه  •   •   •  1393/04/22 - 13:09
+7
yagmur
yagmur

من عاشق سکوتم و کم حرف می زنم/// هر وقت دل شکسته ترم حرف می زنم


از تو شنیده ام که حریم خداست دل///  با تو از آستان حرم حرف می زنم


مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره ام/// وقتی که از نهایت غم حرف می زنم


من عاشق سکوتم و رنجی همیشگی/// با لهجه ی سیاه قلم حرف می زنم


دریا تویی و رود منم؛ رود رهگذر/// یک روز می رسیم به هم حرف می زنم


آن وقت در کنار تو آرام می شوم/// آن وقت با زبان دلم حرف می زنم


این نامه چند خط غم هر روزه ی من است


                              من شاعرم... به لحن قلم حرف می زنم


.


http://i46.tinypic.com/2qx55pi.jpg


دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 18:31
alijoon
alijoon
به یاد آرزوهایی که میمیرند...
سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد
دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 00:48
+3
alijoon
alijoon
چه رسم جالبی است !!!
را میگذارند پای احتیاجت …
را میگذارند پای سادگیت …
را میگذارند پای نفهمیت …
را میگذارند پای تنهاییت …
و را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 14:07
+5
xroyal54
xroyal54
بقیة الله

صدای زمزمه های حضور را در میان بغض های هر شبم می شنوم.


 ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.


 غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت و نم نم سپید اشک روی گونه ام روان، آمد و برفت تو باز هم نیامدی .


 خسته ام!


 ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم ،از گناه های شیعیان و باز هم…


بیا و با دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا و باز هم بپاش رنگ عشق، رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است…بهر سالهای باتو


  بودن ونبودنت، از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و… .


 امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان به انتظار و انتظار  و انتظار


شرمنده ایم. می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .


می دانیم كوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است كه در حق تو كرده ایم .


به ما گفته اند اگر به جستجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .


اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .


اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را در نوردیم ، در می نوردیم .


اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به كوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم .


ای یوسف زهرا !


سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .


نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهكار


از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر كن .


یا صاحب الزمان !


چه شبها و روزها كه در فراق تو آرام و قرار نداریم .


در دوران پر درد هجران ، اشك می ریزیم و می گوییم :


تا به كی حیران و سرگردان تو باشیم. تا به كی رخ نادیده ترا وصف كنیم .


با چه زبانی و چه بیانی از اوصاف تو بگوییم و چگونه با تو نجوا كنیم .


سخت است بر ما ، كه از دوری تو ، روز و شب اشك بریزیم .


سخت است بر ما ، كه دوستان ، یاد تو را كوچك شمارند .


یا بقّیةالله !


خسته ایم و افسرده، نالانیم و پژمرده، گریه امانمان را بریده است . غم دوری ، دیوانه مان كرده است .


اما نمی دانیم چه شیرینی و حلاوتی در این درد و دوری است كه می گوییم :


كجاست آن كه از غم هجران تو ناشكیبایی كند .


تا من نیز در بی قراری ، یاریش دهم


كجاست آن چشم گریانی كه از دوری تو اشك بریزد ؟


تا من او را در گریه یاری دهم


مولای من ! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته اند .


ای كاش پیش از مردن ، یك بار ترا به یك نگاه ببینیم .


درازی دوران غیبت ، فروغ از چشمانمان برده است.


كی می شود شب و روز تو را ببینیم و چشمانمان به دیدار تو روشن گردد ؟


شكست و سرافكندگی ، خوار و بی مقدارمان كرده است .


كی می شود تو را ببینیم كه پرچم پیروزی را برافراشته ای ؟


و ببینیم طعم تلخ شكست و سرافكندگی را به دشمن چشانده ای .


كی می شود كه ببینیم یاغیان و منكران حق را نابود كرده ای ؟


و ببینیم پشت سركشان را شكسته ای .


كی می شود كه ببینیم ریشه ستمگران را بركنده ای ؟


و اگر آن روز فرا رسد و و ما شاهد آن باشیم، شكرگزار و سپاسگو نجوا می كنیم :


الحمدلله رب العالمین .

4 دیدگاه  •   •   •  1393/04/12 - 02:51
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خلبان هواپیما توسط میکروفن به مسافرین خوش امد میگفت..
ناگهان فریاد زد"خدایا کمک کن...
سکوت مرگباری کل هواپیما را فرا گرفت
دوباره صدای خلبان امد که گفت"مسافرین عزیز پوزش میطلبم مهماندار قهوه داغ را روی شلوارم ریخت
یکی از مسافرین بلند شد و فریاد زد"فاتحه خواندم به گور پدرت بیا ببین شلوارهای ما چه بلایی سرشون اومده.........
دیدگاه  •   •   •  1393/04/7 - 14:22
+1
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
چه سکوتی دنیا رافرا میگرفت اگا هرکسی تنها به اندازه صداقتش سخن میگفت.......{-47-}
دیدگاه  •   •   •  1393/04/1 - 13:13
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




گـاهی وقـتـا بـه جـای خامـوشی در جـواب ابـلهان ،
بـایـد یـه مشت بخـوابـونی زیر چشمش!!

چـون آدمی کـه ابله بـاشه ،مـعـنـی اون سکوت رو هـم نـمیفـهمـه!:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/28 - 12:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر به دوس دخدرش درحال چت:
میشه یکم دیگه بمونــــــــی نروووو دلم برات تنگ میشه آخه :(

دختر: نمیشه باید برم

پسر :خواهش میشــــــــــــــه :(

دختر: آخه داداشم همین الآن گفت تا 3 میشمرم اگه نیای میام کلتو میکوبم به کیبورد ماعقهالسناعفعذبذبغذقفیزبلفغاقذلهنقاذ هعشاقاکخ حهحهغ......
داداشش کار خودش رو کرد !
روحش شاد... یک دقیقه سکوت....:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/23 - 12:37
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ