یافتن پست: #سکوت

mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
✿✿... سَـــــــلامٌ عَلـی قائِـــــــــم المـــــــــنتَظــــــــــــــر ...✿✿

با خون دل نوشتمـــ ؛ نزدیکِــ دوستــــ نامه ...
إنّـی رَاَیتُـــــ دَهــــراً مِـن هِجرکَــــ القــیامِـة..

•●ܓ✿ ▬▬▬▬▬▬✿ஜ۩۞۩ஜ✿▬▬▬▬▬▬ •●ܓ✿

₪ تا تو بیایی ، انتظار را قابــــ می کنم و بر لوح ِ دلمــــ می کوبمــــ !

₪ فریاد را حبس می کنمــــ و به سکوتـــ اجازۀ حضور می دهمــــ !

₪ در نبودِ تـو ، جامــــ ِ تلخ ِ فِـراق را سر می کشمــــ

₪ و سر به دوش ِ هِجران می نهمـــ و برایِ آمدنتـــ دُعـا می کنم ..
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/14 - 18:04]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 18:04
+4
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO

گاهی بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری ای برای فردا نداری و حال هم که...
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...!
که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

گاهی ...شاید از خودت...شاید...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:50
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا یک دقیقه سکوت میکنم
به احترام پیرمردی که در آغوش همسرش
در حسرت نداشتن توان خرید دارویی فوت کرد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 17:13
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
...
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این(باقیش تو دیدگاه)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:50
+3
saeed
saeed
کنارم نیستی. اما به حجم تمام سکوتی که در قلبم جا گذاشته ای به یادت هستم..............{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}{-49-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:28
+2
saman
saman
در CARLO
اینجا من هستم؛ ، سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو
اینجا من هستم ؛تهی از زندگی و روزمرگی ، خالی تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ
معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده ام
اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی
من هستم و سازی مبهم
اینجا من مانده ام تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم
من هستم و گلی پرپر شده از عشقی کور
اینجا در شهری دور من مانده ام به انتظار هر لحظه که بیایی
در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ ،
من هستم و سیمایی شکسته تر از همیشه
اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان مشکی تو. . .
حتی كلمات هم دگر از نوشتن دردهایم عاجزند
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/12 - 15:23]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 15:12
+4
sara
sara
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم


نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم


فقط احمقانه سکوت می کنیم..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 11:20
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!
به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!
"یک دقیقه سکوت"
به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!
به خاطر صداقت که این روزها وجودی فراموش شده است!
به خاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!
"یک دقیقه سکوت"
به خاطر حرف های نا گفته!
برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد...!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 19:15
+5
saman
saman
به ياد آرزوهايم سکوتي مي کنم بالاتر از فرياد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 14:34
+4
saman
saman
در CARLO
در جلسه ی امتحان عشق

.من مانده ام و یک برگ سفید!!!

.یک دنیا حرف ناگفتنی

.و یک بغل تنهایی و دلتنگی..........

.درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!

.در این سکوت بغض آلود

.قطره ی کوچکی هوس سرسره بازی می کند!!

.و برگه ی سفیدم.......

.عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!!!

.عشق تو نوشتن نیست......

.در برگه ام کنار آن قطره...

.یک قلب کوچک می کشم{-41-}

.وقت تمام است!!!!!!

.برگه ها بالا{-22-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 11:35
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ