بعضی حرفا رو نمیشه گفت باید خورد... ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت نه میشه خورد می مونه سر دل! ... میشه دل تنگ! میشه بغض! میشه سکوت! میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته

‫یکی پرسید اندوه تو از چست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه من نوشتم
برای آنکه باید باشد و نیست....‬

اگه یک روز چشمات پر اشک شد دنبال شونه ای گشتی تا گریه کنی
صدام کن
قول نمی دم اشکهات رو پاک کنم منم باهات گریه می کنم
اگه دنبال مجسمه ی سکوتی گشتی تا سرش داد بزنی
صدام کن
قول می دم ساکت بمونم
اگه دنبال خرابه ای گشتی تا نفرت رو در اون دفن کنی
صدام کن
قلبم تنها خرابه ی وجود توست
اگه یک روز صدات کردم که بهت نیاز دارم بهم نگو کجایی
فقط یک لحظه چشمهاتو ببند بهم فکر کن

نه...
من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است
می خواهم فریاد بزنم!

اما اگر نتوانستم سکوت می کنم
خاموش بودن بهتر از نالیدن است ...

(دکتر شریعتی

من مي‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو يا شيطان‌ صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته باشم یا از تو متنفر باشم ،
من می توانم سکوت کنم ، نادان یا دانا باشم ،
زیرا من یک انسانم و این ها صفات انسانی است .
و تو هم به یاد داشته باش :
من نباید چیزی باشم که تو می خواهی ،
من را خودم از خودم ساخته ام ،
تو را دیگری باید برایت بسازد .
و تو هم به یاد داشته باش :
منی که من از خود ساخته ام ، آمال من است ،
تویی که تو از من می سازی آرزوهایت یا کمبودهایت هستند.

گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت
تا او در خلوت خود هر طور که خواست آنرا معنا کند . . .

گاهی وقتا به جای خاموشی در جواب ابلهان ،

باید یه مشت بخوابونی زیر چشمش!چون آدمی که ابله باشه ،

معنی اون سکوت رو هم نمیفهمه !

بعضی حرفا رو نمیشه گفت ... باید خورد...
ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت ... نه میشه خورد
می مونه سر دل! میشه دل تنگ! میشه بغض! میشه سکوت!
میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته

باید گاهی سکوت کنیم ، شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد...

دوست داشتن همیشه گفتنی نیست
گاه سکوت است و گاه نگاه
غریبه !این درد مشترک منو توست که نمی توانیم در چشم یکدیگر نگاه کنیم