گاه نگاه است .............. گاه سکوت .........
دوستت داشتم .............
گاهی سکوت می کنی
چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی
گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری
سکوت گاهی یک اعتراضه و گاهی هم انتظار
اما بیشتر وقتها سکوت برای اینه که
هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه...
و این یعنی همون حس تنهایی...!
" خسرو شکیبایی "
یه روزی میرسه بی اختیار عکسامو نگاه میکنی اشک توی چشمات حلقه میزنه بعد زیر لب با خودت میگی دلم واسه همه دیوونه بازیات لوس بودنت قهر کردنات شیطونیات تنگ شده...
بعد لباستو عوض میکنی میری یه شاخه گل میخری میای پیشم...
وقتی اومدی پیشم زانو میزنی دستاتو مشت میکنی میگی لعنتی پاشو... برگرد...
دیگه نمیتونم بی تو بمونم...
اما فقط با سکوت من مواجه میشی...
از جات پا میشی گل رو میذاری سر خاکم بعد میری
اما بایه دل پرغم !!!!!!!!