یافتن پست: #سیاه

mary jun
mary jun
shabe hamgiton bkhyr o khosh
1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/3 - 22:57
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شهید کن خودت را با ترامادول / دوباره اشتباه کن با ترامادول
دوباره تباه شو با ترامادول / سیاه شو سیاه شو با ترامادول
باز با من اشتباه کن / زندگی خود را تباه کن
باز با تو اشتباه می کنیم / زندگی خود را تباه می کنیم
دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 18:12
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
ﺯﻥ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﺑـﻪ ﮐـﯽ ﻣـﯿـﮕــﻦ ؟؟
.
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻭ
ﺑﮕﻪ :
ﺍﻣﺸﺐ ﭼﯽ ﻣﯿﻞ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺳﺮﻭﺭﻡ ؟؟
***
ﺑـﻌـﺪ ﻣـــﺮﺩ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﺑـﻪ ﮐـﯽ ﻣـﯿـﮕــﻦ ؟؟
.
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﮕﻪ :
ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﮐﺸﺘﻤﺖ ؛ ﺯﻭﺩ
ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﻮ , ﺯﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻧﮑﻦ
ﻣــﯿـﺮﯾــﻢ ﺭﺳـــﺘــﻮﺭﺍﻥ :)))
ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﺗﺨﯿﻠــــــــــــــــــﯽ
دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 14:47
+4
yagmur
yagmur

من عاشق سکوتم و کم حرف می زنم/// هر وقت دل شکسته ترم حرف می زنم


از تو شنیده ام که حریم خداست دل///  با تو از آستان حرم حرف می زنم


مثل «فروغ» دلخوش یک شام تیره ام/// وقتی که از نهایت غم حرف می زنم


من عاشق سکوتم و رنجی همیشگی/// با لهجه ی سیاه قلم حرف می زنم


دریا تویی و رود منم؛ رود رهگذر/// یک روز می رسیم به هم حرف می زنم


آن وقت در کنار تو آرام می شوم/// آن وقت با زبان دلم حرف می زنم


این نامه چند خط غم هر روزه ی من است


                              من شاعرم... به لحن قلم حرف می زنم


.


http://i46.tinypic.com/2qx55pi.jpg


دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 18:31
alijoon
alijoon
قلب من قالی خداست
تار و پودش از پر فرشته هاست

پهن کرده او دل مرا در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب

برق می زند قالی قشنگ و نو نوار من از تلاش آفتاب

شب که می شود خدا روی قالی دلم

راه می رود؛ ذوق می کنم گریه می کنم

اشک من ستاره می شود

هر ستاره ای به سمت ماه می رود...

یک شبی حواس من نبود

ریخت روی قالی دلم شیشه ای مرکب سیاه

سالهاست مانده جای آن

جای لکه های اشتباه
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 00:57
+1
alijoon
alijoon
اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت

این منم چون گل یاس نشستم سر راهت


تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم


اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم


اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده


تو بگو کدام عاشق رنج دوری رو ندیده


اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم


میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم


تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند


تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 00:53
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اگر دریا ساحلش را فراموش کند
اگر راهب صومعه اش را فراموش کند
اگر خدا بندگانش را فراموش کند
و اگر عشق مرا فراموش کند
من تو را هرگز فراموش نخواهم کرد

3 دیدگاه  •   •   •  1393/04/7 - 21:51
+4
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
ای کاش نقشه سرزمینم بجای گربه سگ بود تا مردمانش بجای این همه خیانت کمی با وفا بودند....
1 دیدگاه  •   •   •  1393/04/6 - 13:42
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮎ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺸﻘﻢ ﮎ ﻧﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻢ .......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯﺑﺪﻧﺒﯿﻨﻪ ﺩﻭﻣﺎﺩﭼﻨﺎﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮﺻﻮﺭﺗﺶ ﮎ ﺻﺪﺍ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ
ﺩﺍﺩ
ﻋﻘﺪﺷﻢ ﻧﮑﺮﺩ .ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮﻫﺮﺷﻢ ﮔﯿﺴﺎﺷﻮﮐﻨﺪﻥ ﭼﻮﻥ ﺟﻠﻮ
ﻓﺎﻣﯿﻼ
ﺁﺑﺮﻭﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .....
ﻭﺍﻣﺎﺑﺎﺑﺎﯼ ﻋﺮﻭﺱ !!! ﺑﺎﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮎ ﺟﺎﺩﺍﺷﺖ ﺯﺩ
ﺳﯿﺎﻩ ﻭﮐﺒﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩ !..
ﺍﻻﻧﻢ ﻃﻔﻠﮏ ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩﺑﮕﯿﺮﺵ .
ﺑﺎﺑﺎﺷﻢ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺍﺯﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ , ﻋﺸﻘﺸﻢ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺯﻧﺸﻢ ﺧﻌﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ !!!......
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﻋﻘﺪﺍﺯﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ !.... ﺑﺎﺗﺸﮑﺮ !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:51
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
نگاه کُن که غم درون دیدهام
چگونه قطره قطره آب می
شود
چگونه سا
یۀ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می
شود
نگاه
کُن
تمام هستی
‌ام خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج می‌بَرد
مرا به دام
می‌کِشد
نگاه
کُن
تمام
آسمانِ من
پُر از شهاب میشود

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دل‌نواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

به راه پُر ستاره میکشانیام
فراتر از ستاره می
نشانیام
نگاه
کُن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ
رنگ ساده دل
ستاره
چین برکههای شب شدم

چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه
های آسمان
کنون به گوش من دوباره می
رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه
کُن که من کجا رسیدهام
به کهکشان
، به بیکران، به جاودان

کنون که آمدیم تا به اوج
ها
مرا بشوی با شراب موج
ها
مرا بپیچ در حریر بوسه
ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها
مکُن
مرا از این ستاره
ها جدا مکُن

نگاه کُن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می
شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای
لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می
شود
به روی گاهوارههای شعر من
نگاه
کُن
تو می
دمی و آفتاب میشود
دیدگاه  •   •   •  1393/03/25 - 23:44
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ