عسل ایرانی
جا مانده است
چیزی جایی
که هیچ گاه دیگر
هیچ چیز
جایش را پر نخواهد کرد
نه موهای سیاه و
نه دندانهای سفید
حسین پناهی
sasan pool
باز دلم تنگ است
باز چشمانم باران می طلبد
آسمان دلم پر از ابرهای سیاه دلتنگی شده
باز من تنهایم!
و در این سكوت دل من باز كوچك شده
برای آنكه نمیدانم كیست!
ولی غیبتش مرا می آزارد ...
من خودم را گم كرده ام ...! كجا ...؟!
این را دیگر نمیدانم
saeed
خدایا…
کودکان گلفروش را می بینی؟
مردان خانه به دوش …
دخترکان تن فروش...
مادران سیاه پوش...
کاسبان دین فروش...
محرابهای فرش پوش...
پدران کلیه فروش...
زبانهای عشق فروش...
انسانهای آدم فروش...
همه رامیبینی ؟
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم
دیگرزمینت بوی زندگی نمیدهد!!
امید
صلحی در کار نیست تا زمانی که شاه سفید در خانه سیاه است و شاه سیاه در خانه ی سفید
عسل ایرانی
گفتند عینک سیاهت را بردار
دنیا پر از زیباییست!!!
عینک را
برداشتم..
... ...
... ...
وحشت کردم از هیاهوی
رنگها
عینکم را بدهید...
میخواهم به دنیای یکرنگم پناه
برم...!!!
سحر
هفت رنگ...
درآمدم , تا دل بی احساست را
با خود به یکرنگی بکشانم...!
...
هفتاد رنگ...
بازی کردی...!
تا سیاهم کنی..
sasan pool
سلام سلام سسسسسسسسسسسسسسسسلللللللاااااااااااااااااااااامممممممممممممم.
خوب هستین؟چه خبرا؟ردیفین؟میزونین؟چه میکنین؟مثل من که غمگین نیستین.ایشالله همیشه شاد باشید.