یافتن پست: #شانه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نوشته هایی هستند که خواندنشان سنگین است
حالت را عوض می کنند. ضربان قلبت را بالا میبرند
و پُراند از غم ِشیرین ...!

دوست داری مرورشان کنی
و بعد هم یادداشتی پایش بنویسی .

اما بعضی نوشته‌هـا سنگین‌تر‌ند ،
نمیتوانی بیش از یکباربخوانیشان.

خط به خط که پایین میروی ، کلماتش
آوار میشوند بر سرت ...
بر شانه‌هایت سنگینی می کنند ،
بس که درد دارند
بس كه تو را نوشته‌اند ...‬
دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 19:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنی به پناه شانه های مردانه تو دل سپرده است ...



تو به كشف اندام زنانه او چشم دوخته ای ....



-جایی دیگر-



مردی به مهر و عاطفه زنانه تو دل سپرده است ...



تو با ماشین حساب به جان دارایی او افتاده ی ...



-برمیگردیم به ابتدا-



چرا خوب با خوب نه!



چرا بد با بد نه!



چرا خوب با بد ؟!



مگه نه اینكه میگن... خلایق هرچه لایق!؟!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:04
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



حسرت!

یعنی رو به رویم نشسته ای

و باز خیسی چشمانم را

آن دستمال خشک بی احساس پاک کند

حسرت!

یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد

اما نتوانم از دلتنگی به ان پناه ببرم

حسرت!

یعنی تو که در عین بودنت

داشتنت را ارزو میکنم....!





دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 21:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش نمیگذشت آن لحظه که در آغوشت بودم ،
کاش نمیگذشت لحظه ای که خیره به چشمانت بودم
دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی ،
سرت بر روی شانه هایم باشد و همزبان دل گرفته ام باشی





دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 21:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در روزگاری زندگی میکنیم کـه:
هَرزگی “مـُـــــد” اســت !
بی آبرویــی “کلاس” اســـت !
مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !
رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !
گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !
بی فرهنگی “فرهنگ” است !
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:42
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
برفت آن زمان نزد فخر زمن

زنوباوگان قاسم بن الحسن

بگفتا مرا اذن پیکار ده

مرا فرصتی بهر این کار ده

بگفتش عمو جان در این کارزار

تویی از برادر مرا یادگار

بسی بوده در دل تو را آرزو

که در حجله داماد ببیند عمو

عمو را بگفت قاسم نامدار

که بعد تو باشم دگر داغدار

سر زلف قاسم سپس شانه زد

جهان آفرین شاد و شکرانه کرد

به میدان فرستاد داماد را

که تا برکند ظلم و بیداد را

به جنت گرفت حجله بخت از او

به پیکار رسوا شد از او عدو

بسی اشک عابد زغم چون بریخت

زهجران قاسم فلک خون گریست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 11:57
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود !

من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم !

سکوت همیشه به معنی "رضایت" نیست

گاهی یعنی:

خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی

برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم





دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 20:40
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دیدید...!!!


نوشته‌هایی هستند که خواندنشان سنگین است



حالت را عوض می کنند. ضربان قلبت را بالا میبرند 

و پُراند از غم ِشیرین...


دوست داری مرورشان کنی
و بعد هم یادداشتی پایش بنویسی .

اما بعضی نوشته‌ها سنگین‌تر‌اند...


نمیتوانی بیش از یکباربخوانیشان.


خط به خط که پایین میروی کلماتش ...


آوار میشوند بر سرت...


بر شانه‌هایت سنگینی می کنند "



 

بس که درد دارند بس كه تو را نوشته‌اند

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 22:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!

در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,

هوای سرد ,

صدای موج

انتظار انتظار انتظار

به خودت می آیی ,

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,

نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,

نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد

اسم این تنهایی است....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 22:26
+2

 


سکوتم را به باران هدیه کردم


 


تمام زندگی را گریه کردم


 


نبودی در فراق شانه هایت


 


به هر خاکی رسیدم تکیه کردم


 


کنار آشیانه تو آشیانه می کنم


 


فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم


 


کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟


 


و من برای زندگی تو را بهانه می کنم


 


تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست


 


حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست


 


من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم


 


افسوس که یک لحظه تماشای تو رویا ست


 


در خانه ی احساس اگر زمزمه ای است


 


آن زمزمه از توست که در جان دل ما ست


 


من قایق آواره ی دریای تو هستم


 


خوب است بدانی که دلم عاشق دریا ست


 


در حسرت دیدار تو می سوزم و امٌا


 


این دست خودم نیست به حق روی تو زیباست

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:41
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ