یافتن پست: #شب

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند

غرورے دارم
كـ‌ه براے تنها نبودن ،‌ لـه نمـﮯ شود

احساسـﮯ دارم
كـ‌ه با منطق ِگدایان نمـﮯ سازد

قلبــﮯ دارم
كـ‌ه هنوز تیزے خنجر نامردے را نخوردهـ استـــ

و زیـبایــﮯ هایـﮯ دارم
كـ‌ه حراج چشم هاے بیگانـ‌ه نخواهد شد!

اینگونه است مشق شب های دخترانه من ....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 20:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﯾﺸﺐ ﭘﻠﯿﺲ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻤﻮ ﮔﺮﻓﺖ ...
ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﺑﻪ ﭘﻠﯿﺴﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ :
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ ... ؟
.
ﮔﻔﺖ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ ... ؟
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺮﻧﺪﻡ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﻏﻢ ﺑﺎﺷﯽ.
ﺟﺮﯾﻤﻢ ﻧﮑﺮﺩ ...
گاز اشکاور در آورد از خجالتم دراومد ماشین هم رفت پارکینگ تا 1 ساعت پیشم به علت مشکوک بودن به مصرف مواد توهم زا بازداشت بودم!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 20:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سر زنگ هندسه میگم این درسا بسه..

('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/

هووووووووووو
بیا وسطططط
آهاااان
باز باز باز...
باز منو کاشتی رفتی تنها گداشتی رفتی
دروغ نگم ب جز من یکی دیگ داشتی رفتی...
دستااا شلهههههههههههههههههه..

('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/

جونی جونم یار جونم بیا دردت به جونم ، شب مهتاب لب دریا سی تو آواز می خونم ، جونی جونم یار جونم

_/\
_|
_/\
(.-.)
چیه خوو حوصلم سر رفته
(͡๏̯͡๏)
<;)(>
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 20:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش میشد هر شب از خودمون 1 سی سی خون بگیریم
بریزیم تو یه نعلبکی بذاریم کنار تخت!
که این پشه ها بشینن عین بچه آدم بخورن دست از سر ما بردارن:|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 20:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چی شد سیگاری شدی ...؟

یه شب بارون میومد تنها بودم ...



چی شد ترك كردی ...؟

یه شب بارون میومد دیگه تنها نبودم ...



چی شد سیگار رو شروع كردی و الكلی شدی ...؟

یه شب بارون میومد دوباره تنها شدم...



چی شد آوردنت بستریت كردن ...؟

یه شب تنها بودم بارون میومد اونو دیدم ...

*

*

ولی اون دیگه تنها نبود ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شادمانی و خوشبختی، در یك نُت تنها نهفته نیست، شادمانی، آن چیزی‌ست كه در دو نُتی كه با هم برخورد می‌كنند، وجود دارد.




دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:18
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است و هیچ چیزنه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند و فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده می شود.................................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:13
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
دیشب یک کشف عظیمی داشتم: امید به زندگی در من نزدیک صفر است.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:11
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
می روم و می نشینم کنج پشت بام... زل می زنم به اسمان و سوسوی ستاره هایش. زانوهایم را محکم بغل می کنم، تو نیستی و امشب حتی خیالت را هم به سراغ من نفرستاده ای... ستاره ها را می بلعم مبادا ستاره ای بی خبر خاموش شود.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ساقی امشب را به من می ده که سرمستی کنم

زان شراب کهنه میخواهم که بد مستی کنم

مست مستم کن که همچون مردگان خوابم برد

زنده می مانم ولیکن پشت بر هستی کنم

ساقی امشب گر ببندی دکه ات بر روی ما
نیم شب آیم به خم خانه و کج دستی کنم

من چو بیمارم شراب ناب تو بر من دواست

یک قدح مینوشم و چالاکی و چستی کنم

با ترازو کاسه ی صبر من و جام میم

کن یکی گر بیش خواهم من ز تو. پستی کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:46
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ