یافتن پست: #شب

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز زنگ زدم خونه با مامانم کار داشتم، بابام حس شوخ طبعی گل کرده صدای زن در میاره، منم فکر کردم داداشمه!!! بهش میگم :حوصله شوخی ندارم الاغ؛ صدات مثل میمونه، نازکشم میکنی؛ گوشی رو بده به مامان!! داداشم اس داده شب نیا بابا عصبانیه!!! به نظرتون ناراحت شد؟؟!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 21:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هرچه بنویسم کسی درک نمیکند.

که چه حالی دارد...

شبهایت را

کنارِ عشقی به صبح برسانی...

که هنوز رنگِ چشمهایش را هم

از نزدیک ندیده ای...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 17:08
+6
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی


باز جنيني ميان زباله هاي شهر رها شد
باز دختري عفتش را به گمان عشق به هوس باخت و زن شد
باز پسري به بهاي يک هوس پدر شد
باز سطل زباله اي در شهر جايگزين آغوش مادر شد
باز پسري به بهاي هوسي آني بار گرگ صفتي و نامردي به دوش کشيد
باز دختري به جرم يک شب يک عمر فاحشه شد
باز پسري به تجربه يک لذت نامشروع به هرزگي خو گرفت
باز جنيني نارس در گوشه اي از شهر تاوان هوس را با جانش داد
و باز کودکي بار حرامزادگی بر دوش کشيد...
در اين شهر چه ميگذرد؟
تاوان اين هوسها را چه کسي ميدهد ؟
پدري هرزه ...مادري فاحشه...يا جنيني بيگناه با جانش؟








‏باز جنيني ميان زباله هاي شهر رها شد<br />
باز دختري عفتش را به گمان عشق به هوس باخت و زن شد<br />
باز پسري به بهاي يک هوس پدر شد<br />
باز سطل زباله اي در شهر جايگزين آغوش مادر شد<br />
باز پسري به بهاي هوسي آني بار گرگ صفتي و نامردي به دوش کشيد<br />
باز دختري به جرم يک شب يک عمر فاحشه شد<br />
باز پسري به تجربه يک لذت نامشروع به هرزگي خو گرفت<br />
باز جنيني نارس در گوشه اي از شهر تاوان هوس را با جانش داد<br />
و باز کودکي بار حرامزادگی بر دوش کشيد...<br />
در اين شهر چه ميگذرد؟<br />
تاوان اين هوسها را چه کسي ميدهد ؟<br />
پدري هرزه ...مادري فاحشه...يا جنيني بيگناه با جانش؟‏







دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 15:01
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

شعر غربت - سهراب سپهری


ماه بالای سر آبادی است


اهل ابادی در خواب است


باغ همسایه چراغش روشن،


من چراغم خاموش


ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب كوزه آب


غوك ها می خوانند


مرغ حق هم گاهی


كوه نزدیك است، پشت افراها، سنجد ها


و بیابان پیداست


سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست


سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست


نیمه شب بباید باشد


دب اكبر آن است، دو وجب بالاتراز بام


آسمان آبی نیست، روز ابی بود


یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم


یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بز ها بردارم،


طرحی از جارو ها، سایه ها شان در آب


یاد من باشد , هر چه پروانه كه می افتد در آب , زود از آب


درآورم


یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم


یاد من باشد تنها هستم


ماه بالای سر تنهایی است



( سهراب سپهری )


دیدگاه  •   •   •  1393/06/23 - 14:03
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم برم ورزش کنم!
گرمکن نارنجی‌ مو پوشیدم و زدم بیرون.
و حالا
توجه شما رو به تیکه‌های ملت غیور ایران جلب مى كنم :


نارنگی کجا میری؟
پرتقال بدو تا نخوردمت!
هویج مگه خرگوش دنبالت کرده؟!
ته ‌سیگار...!
فانتا گازت نپره انقد بالا پایین میپری!؟
رفتگر برو 9 شب بیا بابا!
چی‌توز موتوریه!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!!
اسمارتیز بقیه دوستات کجان؟
بچه‌ها! بچه ها! گارفیلد!


زندگیه ما داریم....؟؟؟!

2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 20:05
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
موضوع انشا: خوشبختي
.
.
.
.
.
.
بنام خدا
خوشبختي يعني قلب مادرت بتپد
پايان
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 20:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونی؟
اره یه شبایی
بی اختیار
بدون اینکه بخوای
با چند تا کامنت قدیمی
عکس ازش
یه خاطره
نمیدونم
هرچی!
یادش خراب میشه رو سرت
بیخیال بی معرفتیاش میشی
میخوای بری بش
پی ام بدی
بگی اخه لامصب
دلم واست تنگه خو
یادت نیس؟
ولی من یادمه
یادمه هر روز با زنگ تو بیدار میشدم
یادمه کلی باهم حرف میزدیم
یادمه هروقت حرفامون قط میشد
چند دقیقه بعدش تو دلم میگفتم
الان پی ام میده
همون موقع پی ام میدادی
دیووونه ی من
کجایی
یادته شبا ؟
حتی اگه قهر کرده بودیم
ولی بازم بدون شب بخیرم
نمیخوابیدی؟
پی ام میدادی شب بخیر بگو میخوام بخوابم
یادته اگه چیزیم میشد به روت نمیاوردم
ولی هر چقدرم سعی میکردم
بازم میفهمیدی
انقد باهام حرف میزدی اروم شم یادته؟
یادته کامنت ثابت زیر پستام بودی؟
یادته عشقم بودی
عشقت بودم؟..
نه یادت نیس
فقط میدونی چیه ؟
عشقت ...حالش... خوب... نیست...ه م ی ن !
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 19:55
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺗﻮ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺯﻧﮓ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﯼ ﺁﺑﺨﻮﺭﯼ
ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺷﺘﻦ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺷﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺳﺮ
ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻠﯽ ﻭ ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﺷﺪ ….
ﺳﺮ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ … ﻣﻬﺮ ﺧﺎﻭﺭﺍﻥ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﻤﻮﻧﻮ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ
ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺁﯾﯿﻨﻪ
ﯾﺎﺩﺗﻪ . ﮔﻨﺠﺸﮕﮑﻪ ﺍﺷﯽ ﻣﺸﯽ …. ﻣﯿﻔﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﺏ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﺸﯽ
ﮐﯽ ﻣﯿﭙﺰﻩ ﺍﺷﭙﺰ ﺑﺎﺷﯽ ….. ﮐﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ حکـــــیم
ﺑﺎﺷــــــــﯽ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺁﻟﻮﭼﻪ ﻭ ﺗﻤﺮﻩ ﻫﻨﺪﯼ ، ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺁﻻﺳﮑﺎ , ﻫﻤﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﻏﯿﺮ
ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ … ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺟﺰﻭ ﺣﯿﻮﻭﻧﻪ ! ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﺮﺹ
ﺩر ﺍﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺯﻣﺎﻥ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺧﻂ ﮐﺸﻬﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺭﻭ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ
ﻣﯽ ﺷﺪ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺻﺪ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻣﯽﺩﺍﺩﻥ ﺧﺮ ﮐﯿﻒ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺁﻓﺮﯾﻦ
ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩﻩ ﺧﺮ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻌﻬﺎ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ، ﺑﻌﺪ ﺑﺎ
ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺑﯿﮏ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﯼ ﮔﺎﺯﻣﻮﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ
ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﯿﻤﻮﻥ ﺍﺯﻣﻮﻥ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻧﺪﻩ
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 19:35
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
صبح تو کافی نت بودم
پسره مموری آورده میگه لطفا برام آهنگ پیشواز بریزید!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه ! کافی نتیه با سر رفت تو مانیتور الانم توی کماست
ایرانسل هم اعلام کرد بخاطر این فاجعه عظیم انسانی ، شبکه رو قطع میکنه!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 19:01
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
موضوع انشا: خوشبختي
.
.
.
.
.
.
بنام خدا
خوشبختي يعني قلب مادرت بتپد
پايان
دیدگاه  •   •   •  1393/06/22 - 15:21
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ