یافتن پست: #شب

fereshte
fereshte
شب همتون آروم {-49-}
1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:46
+4
mary jun
mary jun
شبه همگی بخیرو خوش
1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:41
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستای خوبم

ممنونم بابت تحمل و همراهی و لایک و کامنتاتون

خیلی دوستتون دارم و برام عزیزین پس مراقب خودتون باشین

شب همگی خوب و پرستاره
{-27-}{-35-}{-49-}{-43-}
6 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:37
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دیشب خواب دیدم مازاراتی خریدم

بیرونش مازاراتی بود ولی توش پراید بود!

ضمیر نا خوداگاهیم از داخل مازاراتی تصویری نداشت بجاش از پراید پخش کرد..:|




دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:13
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ما میدانیم که حجم یک اتم اکثرا از فضای خالی تشکیل شده است. حال سوال اینجاست که اگر اتم ها اکثرا از فضای خالی تشکیل شده اند، آیا ماد نباید از ماده عبور کند؟ آیا نباید دست من از میز عبور کند؟

آنچه که یک جسم را سخت میسازد، ذرات بنیادی نیست. بلکه میدانهای الکتریکی بین ذرات است. دست من از میزم عبور نمیکند چرا که الکترون های دست من دفع الکتریکی میز را احساس می کند. و همین دفع الکتریکی مانع عبور دست من از میز میشود.

و باز اتم های میز است که مانع عبور دست من و یا شی از میز میشود. فضای خالی بین هسته و الکترون نقشی در استحکام ساختمان ماده ندارد، بلکه میدانهای الکتریکی چنین نقشی را دارند. به همین دلیل این میدانها نه تنها جسم مادی را می سازند، بلکه ساختمان ماده را حفظ می کنند.

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:29
+3
fereshte
fereshte
دختر:دوست دختر جدیدت خوشکله؟(تو دلش:آیا واقعا از من خوشکلتره   پسر:آره خوشکله(تو دلش:اما تو هنوز زیباترین دختری هستی که من میشناسم   دختر:شنیدم دختر شوخ طبع وجالبیه( درست اون چیزی که من نبودم  پسر: آره همینطوره(ولی در مقایسه با تو اون هیچی نیست  دختر:خب پس امیدوارم شما دوتا باهم بمونید(کاش ما دوتا باهم میموندیم)  پسر:منم برات آرزوی خوشبختی دارم(چرااین پایان رابطه ی ما شد؟  دختر:خب...من دیگه باید برم(قبل ارینکه گریه ام بگیره  پسر:آره منم همینطور(امیدوارم گریه نکنی   دختر:خداحافظ... ( هنوز دوست دارم و دلم برات تنگ میشه  پسر: باشه خداحافظ (بخدا ک هیچوقت عشقت از قلبم بیرون نمیره...هرگز )                      کاش ما آدما حرف دلمونو میزدیم....
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عجیب نیست که پلنگ جفت آهوست

گیلاس مست می کند و برف داغ است

در کشور آغوش تو حتی عجیب نیست که روز و شب بهم برسند

و صبح تا ابد پشت در یک اتاق منتظر بماند . . .!




دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:29
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دلگیرم ....

واسه اون پسری که با 180 تاسرعت تو اتوبان میرفت ودادمیزدتا خودشو خالی کنه......

دلگیرم....

واسه اون دختری که هرشب سفیدی بالششو ریملش سیاه میکنه....

واسه اون دختری که شکوندنش..خردش کردن..شکستن بلدنیست...

واسه اون پسری که عشقش ولش کرد اماتمام دق دلیشو رو ریه هاش خالی کرد...

به سلامتی عشقت....

به سلامتی خودت......




 

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفتم مرکز اهداى خون پرستاره مىگه اومدى خون بدى؟مىگم پ ن پ خون آشامم اومدم ىه چهار لىترى ببرم امشب مهمونى دارىم.
بعد نىم ساعت نوبتم شده مىگه کارت ملى.
مىگم مگه کارت مىخواد؟
مىگه پ ن پ مىتونى آزادم بزنى لىترى هفتصد آقاى خون آشام!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:06
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﻓﻪ ﺗﺮﯾﺎ ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ،
ﭘﺴﺮﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﺎﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺵ
ﻭﺭﻓﺖ !
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻏﺬﻭ
ﺑﺮﺩﺍﺭﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ ؛ ﺁﺧﺮ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻻﯼ
ﺩﻓﺘﺮﺵ .
ﺷﺐ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ
ﺁﻏﺎﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ؟ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎ ﺧﻂ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ :
...
...
...
...
...
ﮐﺎﭘﻮﭼﯿﻨﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻧﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ ﺑﺰﻏﺎﻟﻪ!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:01
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ