یافتن پست: #شهر

mah3a
mah3a
یکی از فامیلای بیسواده تو شهرستانمون میگه این دفعه باغه سیب زمینی ام بدن دیگه رای نمیدم! نمیدونستم قیمت سیب زمینی اینقدر گرون شده .. گرونتر از جون مردم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 17:07
+4
ronak
ronak
امام جماعت تگزاس!!!!!!!{-7-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 00:50
+5
parham
parham
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش


به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش


می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه


شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه امید محال


می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 16:10
+5
sasan pool
sasan pool
بعـــد از تـــو،
جای خالی دلــم،
مثل کفش های سیندرلا،
اندازه هیچ یک از مردمان شهر نشد ...
حتی به زور.........‬
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 15:31
+1
ronak
ronak
هنوز هم....
در هیاهوی شهر
گم میشوم
و تنم بوی خیال میگیرد
وقتی نگاهت را خمار میشوم.......!!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 12:28
+2
ali
ali
بارون که میزنه آدم ناخوداکاه یاد سه چیز میفته:

سهراب و شعرش

قمیشی و صداش

شهردار و عمش !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 23:06
+1
mah3a
mah3a
هفته طبیعت نزدیک!
رو شکم نخواب شهرداری هر سوراخی ببینه درخت میکاره...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:11
+2
ebrahim
ebrahim
در مراسم توديع پدر پابلو، کشيشي که 30 سال در کليساي شهر کوچکي خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از يکي‌ از سياستمداران اهل محل براي سخنراني دعوت شده بود .
در روز موعود، مهمان سياستمدار تاخير داشت و بنابرين کشيش تصميم گرفت کمي‌ براي مستمعين صحبت کند.
پشت ميکروفن قرار گرفته و گفت: 30 سال قبل وارد اين شهر شدم .
انگار همين ديروز بود.
راستش را بخواهيد، اولين کسي‌ که براي اعتراف وارد کليسا شد، مرا به وحشت انداخت.
به دزدي هايش، باج گيري، رشوه خواري، هوس راني‌، زنا و هر گناه ديگري که تصور کنيد اعتراف کرد .
آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترين نقطه زمين فرستاده است ولي‌ با گذشت زمان و آشنايي با بقيه اهل محل دريافتم که در اشتباه بوده‌ام و اين شهر مردمي نيک دارد .

در اين لحظه سياستمدار وارد کليسا شده و از او خواستند که پشت ميکروفن قرار گيرد .
در ابتدا از اينکه تاخير داشت عذر خواهي‌ کرد و سپس گفت که به ياد دارد که زمانيکه پدر پابلو وارد شهر شد، او اولين کسي‌ بود که براي اعتراف مراجعه کرد.

نتيجه اخلاقي‌: وقت شناس باشيد !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:07
+3
ali rad
ali rad
هيچ‌گاه ويتريني نداشته‌ام تا دلم را در آن به نمايش بگذارم در قامت يک فروشنده دوره‌گرد عاشق تو شدم از اين روست که تمام خيابانهاي شهر عشق مرا مي‌شناسند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 14:54
+5
شاهین
شاهین
منشور محمود

منم محمود!
رئیس جمهور رئیس جمهور ها
رئیس جمهور بزرگ
رئیس جمهور دادگر
رئیس جمهور ایران!
رئیس جمهور غزه!
رئیس جمهور لبنان!
رئیس جمهور سوریه!
رئیس جمهور عراق!
افغانستان! فلسطین! کومور! برنه! توگو! نیکاراگوئا! ونزوئلا! نیجریه! آنگولا! برونئی! اوگاندا! بولیوی! گابون! مالی! هائیتی! اتیوپی! مالدیو! گینه! پرو! شیلی! و همه جاها
رئیس جمهور چهار گوشه جهان
در بارگاه نمایندگان ایران بر تخت شهریاری نشسته ام
خدای بزرگ دل های پاک مردم متعهد ایران را متوجه من کرد زیرا من اورا ارجمند و گرامی داشتم
ارتش بزرگ من به آرامی وارد تهران شد
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و سرزمین وارد آید
ریشه بیکاری را کندم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مگر آنکه فتنه گر باشد!
وقتی که بنده با رای قاطع و میلیونی مردم خود بر تخت ریاست جمهوری نشستم، دستور دادم تا یارانه ها را به مردم پرداخت کنند، و نظام ظالمانه سوبسید را سرنگون کردم!
سایه ی دیو ارزانی را از سر مردم برداشتم!
فرمان دادم تمام نشریاتی را که بسته اند رفع توقیف کنند تا هرچه که می خواهند بنویسن
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 12:32
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ