یافتن پست: #صاف

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
خدایا! هدایتم کن! زیرا می‏دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا! هدایتم کن! که ظلم نکنم، زیرا می‏دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

خدایا! نگذار دروغ بگویم، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.

خدایا! محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم، زیرا تهمت، خیانت ظالمانه‏ای است.

خدایا! ارشادم کن که بی‏انصافی نکنم، زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.

خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم، که بی‏احترامی به یک انسان، همانا کفر خدای بزرگ است.

خدایا! مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده، تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.

خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‏گرساز، تا فریب زرق و برق عالم خاکی، مرا از یاد تو دور نکند.

خدایا! من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پرکاهی در مقابل طوفان‏ها هستم، به من دیده‏ای عبرت‏بین ده، تا ناجیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.

خدایا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند می‏دهم که مرا در زمره ستم‏گران و ظالمان قرار ندهی.

خدایا! می‏خواهم فقیری بی‏‏نیاز باشم، که جاذبه‏های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.

خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تادر غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم.

خدایا! دردمندم، روحم از شدت درد می‏سوزد، قلبم می‏جوشد، احساسم شعله می‏کشد، و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.

خسته ‏ام، پیر شده‏ام، دل‏شکسته‏ام، ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که این دنیا دیگر جای من نیست، با همه وداع می‏کنم، و می‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.

خدایا! به سوی تو می‏آیم، از عالم و عالمیان می‏گریزم، تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.
آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/26 - 12:38]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:22
+4
saman
saman
در CARLO
روزى ابليس (شيطان) در گوشه مسجد الحرام ايستاده بود. حضرت رسول صلى الله عليه و آله هم سرگرم طواف خانه كعبه بودند. وقتى آن حضرت از طواف فارغ شد، ديد ابليس ضعيف و نزار و رنگ پريده ، كنارى ايستاده است ، فرمود: اى ملعون ! تو را چه مى شود كه چنين ضعيف و رنجورى ؟!

گفت : از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه كرده اند؟

گفت : يا رسول الله ! چند خصلت نيكو در ايشان است ، من هر چه تلاش ‍ مى كنم 

اين خوى را از ايشان بگريم نمى توانم . فرمود: آن خصلت ها كه تو را ناراحت 

كرده كدام اند؟



1 هنگاميکه به هم مي رسند سلام مي کنند.

2 با هم مصافحه مي کنند.

3 براي هر کاري که مي خواهند انجام دهند 
ان شاالله مي گويند.

4 از گناه استغفار مي کنند.

5 تا نام حضرت محمد (ص) را مي شنوند صلوات مي فرستند.

6 ابتداي هرکاري بسم الله الرحمن الرحيم مي گويند.

(منبع: انورالمجالس، ص40)

و آيا مي دانيد هنگامي که مي خواهيد اين پيام را به ديگران ارسال کنيد، شيطان سعي خواهد کرد تا شما را منحرف کند؟!
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 15:50
+3
hosein
hosein
دوس دخترم مادرش از من خيلي بدش مياد
امروز داشتم با دوس دخترم تلفني حرف مي زدم يهو مادرش گوشيو ازش گرفت گفت بده بينم باز داري با اون عوضي زر مي زني :|
گوشيو ازش گرفت گفت چي مي خواي از جونه دخترم ؟؟؟؟
گفتم : مدرسان شريف
گفت: خفه شو كصافت
گفتم :مدرسان شريف
خودشم خندش گرفت :))))))
قطع كرد :)))
آخرین ویرایش توسط quietboy در [1392/04/20 - 16:39]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 16:38
+8
-2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
" پسره استاتوس زده بود: بعد از ترکم، مرا به کدامین تن میسپاری؟؟؟ . . . . . . من زیرش نوشتم: به 5 تن ...! :> کصافط فوری زد حذفم کرد ! اینقد شعورم نداره که بفهمه من دعاش کردم ...! :| والاااااااااا خخخخخخخخخخ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 14:32
+3
saman
saman
در CARLO
دهه ی هشتادیا که نمیدونن این چیه!
اواخر دهه هفتادیا هم نمیدونن
ولی انصافا خوشمزه ترین غذای دنیا بود...
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/20 - 08:50]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 08:49
+5
saman
saman
در CARLO
لقمان را گفتند ادب از که آموختى؟:|

.

.

.

.
اِنقدر خودشو زد که نگو،پنجه کشید تو سر و صورتش دو نفر اومدن بگیرنش اونارم زد

بعدم گفت: من غلط بکنم دیگه به شما کصافطاااا چیز یاد بدم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:15
+6
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
یه روز
مخاطب خاصم ازم پرسید :چقد دوسم داری؟
منم گفتم:
حالا کی گفته من دوست دارم اصن !؟
هیچی دیگه
رف مخاطب عام شد کصافط
جنبه شوخی ام نداشت!
8 دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 19:41
+6
alifabregas
alifabregas
امروز ظهر شیطان را دیدم !

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند …

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم:…

به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه اینقدر خود و انسان ها را در این مدت اذیت نمی کردم …

Read more: [لینک]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 18:35
+3
saqar
saqar
ناپلئون میگه! من نمیگمااااا!!!
سخن مانند دامن دختران است، هر چه کوتاه تر به هدف نزدیکتر!!!!
ناپلئون بی ادب کصافتتتت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 14:17
+6
saqar
saqar
رفتم تو حیاط نشستم یه گربه اومده زل زده تو چشام, کم مونده بهم بگه اییششش کی گفت بیای
اینجا بآور کنین ازش خجالت کشیدم, یاد بچگیم افتادم که بی دعوت میرفتم عروسی.. گربه کصصصافط!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 17:45
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ