ali rad
کسی نیست
با خیال خود
قدم زده ام تا این جا........
ali rad
اسفند رو ب پایان است
وقت کوچ کردن، وقت بخشيدن و صاف کردن دل،
پس مراببخش:
اگر
با نگاهي
یا صدايي
یا زباني
بر دلت ترکي انداخته ام.
آخرین ویرایش توسط
nirvana در [1390/12/28 - 21:28]
reza
هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دل من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود
اگه شب میرفتم و خورشید نبود
آسمون خوب میدونم مهتابی بود
دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
که واسم غریب و نا شناخته بود
اما اون وقتی رسید که قلب من
همه آرزوهاشو باخته بود
چهره هیچ کسی پژمرده نبود
گلا اما همه پژمرده بودن
کسائیکه واسشون مهم بودم
همه شاید یه جوری مرده بودن
وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
دل من میخواست تلافی بکنه
پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
mah3a
شمایی كه قوز كردی جلوی صفحه مانیتور !
.
.
.
.
.
بله با شمام...
عزیــــــــــــــــزم ، صاف بشین !
آ باریکلا..
behzad
امروز ظهر شیطان را دیدم. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت. گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند... شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
بی انصاف خیالم را چرا بردی؟حواسم را کجا بردی؟دل درد اشنایم را چرا بردی؟
1391/01/1 - 01:59تک و تنها میان غربت این زمینی ها چرا لحظه های زخم هایم را بردی؟
........................
خدا رو شکر که تو خیالت هنوز باهاته...من بی دل و خاطره و خاطر چ کنم؟