یافتن پست: #صدا

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

به تماشا سوگند و به آغاز کلام و به پروازکبوتر از ذهن واژه ای در قفس است حرف هایم ،
مثل یک تکه چمن روشن بود
. من به آنان گفتم:
آفتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشاید به رفتار شمامی تابد و به آنان گفتم:
سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنان که فلز ،
زیوری نیست به اندام کلنگ
در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم و به نزدیکی روز،
و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ،پشت پرچین سخن های درشت و به انان گفتم:
هر که در حافظه چوب ببیند باغی صورتش در
وزش بیشه شور بادی خواهند ماند
هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود
آنکه نور از سرانگشت زمان برچیند می گشاید گره پنجره ها را با آه

دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:57
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شاعر سکوت کرد به آخر رسیده بود

از قله های عشق به بستر رسیده بود

 از خود گریخت رفت به هر ﮐس که سر کشید

 تنها به یک نبودن دیگر رسیده بود 

برگشت خاطرات خودش را مرور کرد

 دوران تلخ شاعریش سر رسیده بود

 هی سعی کرده بود شروعی دوباره را

ا ز هر چه بد که بود به بدتر رسیده بود

 جرأت نداشت باز کند پوچ محض را

 تنها دویده بود و به یک در رسیده بود 

تعبیر عکس داد سرانجام مرد را

 خواب کلاغ که به کبوتر رسیده بود

 از دشمنان صراحت شمشیر زهر دار 

از دوستان صداقت خنجر رسیده بود

 از زن که علت همه ی هیچ مرد بود

 تنها عذاب و رنج مکرر رسیده بود

 شاعر هنوز آنور دنیا ادامه داشت

 هر چند زن به مصرع آخر رسیده بود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:55
+5
be to che???!!
be to che???!!


هميشه با خود فكر مي كردم


چه حادثه اي با ديدنت بر من اتفاق مي افتد...؟؟


اصلا" بايد چطور به تماشاي تو بنشينم؟


بايد نزديك شوم؟

يا مدتي از دور، تولد تو را در چشمان خود؛ سرشار از
تماشا شوم...؟


هميشه حس مي كردم


ديدن تو براي من حادثه اي بزرگ خواهد بود


و من طلوع تو را از پشت حادثه هاي بزرگ به تماشا خواهم نشست


و درست در زماني كه

همه چشم هاي مهاجم براي ربودن تو در خواب هستند


و خبر از زمان طلوع تو ندارند


من در همان لحظه؛
طلوع تو را شكار خواهم كرد.


اما اكنون...


همه جا خاموش است


چشم ها در خوابي عميق فرو رفته اند


فقط
صداي خدا در طبيعت بي انتهايش موج مي زند


و من تو را گم كرده ام..
. افســوس...
آخرین ویرایش توسط asalam در [1392/05/28 - 00:55]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:53
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
برایم مداد بیاور مداد سیاه می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان،
سیاهم کند
! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را …
بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا
! یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم،
سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم می‌خواهم … بدوزمش به سق
اینگونه فریادم بی صداتر است! قیچی یادت نرود، می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود ! صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم! ترا به خدا …
اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر …
تا در غذا بریزم
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم … و رویش با حروف درشت بنویسم
:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم من هر روز یک انسانم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:45
+4
xroyal54
xroyal54
مدتیــــست دلم شکســــته از همان جای قبلـی … !

کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … !

کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان

دلم خیـــــــلی گرفته اســـت …………..

اینجا نمی تـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد …

آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد...



کاش میشد صدایت را نوشت.....!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 22:22
+9
saman
saman
وقتی مهتاب تاریکی و محو می کنه٬تو رو صدا میکنم

آره من از اولشم تنها بودم ٬از قبل میدونستم

اشکالی نداره هر کی که هستی مهم نیست

اپنا همشون مثل همن ولی چیزی که میخوام اینه

که  کسی هست که بتونه قلبم و درک کنه

اگه اون یه نفر تو بودی ٬خوب بود  من

بهش فکر میکنم

دارم یواش یواش سردتر میشم من

فقط تو رو میخوام

من عروسک خیمه شب بازیتم

اشکام دارن میریزن

من از اولشم تنها بودم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 17:57
+6
saman
saman

اگر دریای دل آبی ست                                           تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست                                               تویی معنای دنیایش



***



تو یعنی یک شقایق را                                          به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب                                         به زیبایی درخشیدن



***



تویعنی یک کبوتر را                                            زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را                                             به آرامی صدا کردن



(نجیب زاده)

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 17:20
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

رفتم تو کوه داد زدم : یعنی از من خوشگل ترم هست ؟ !
صدا اومد هست هست هست …
هیچی دیگه برگشتم خونه !


دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 15:46
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
سلام به همه ی دوستان

43 دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 14:17
+3
saman
saman

یـــکی از همیـــــــن روزهــــــــــا


بایـــد خدا را صدا بــــــــــزنم

یک میــــــــز دو نفــــــــره


دو صنـــــــــدلــی

یــــــــکی مـــــــن


یـــــــــکی خــــــدا

حــــــرف نمـــــــیزنم


نـــــــگاهم کافیــــــست


میـــــــــدانم

برایـــــــــم اشــــــــک می ریــــــــزد!!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 13:48
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ