یافتن پست: #صدا

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
خــــدایا می دانـــم..
غــم که می دهی یعنـــی..
" دلم برایت تـــنگ شده ، صدایم بـــزن "
نازنیـــن خدای من..
با دلی پُــــر از غــم صدایت می زنم
و همیــــن که می دانم صدایم را می شـــنوی
برایم کافیـــست...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 21:14
+3
محمد
محمد
 
همچو مردابی که رنگین است از سرخی خون وقت غروب
میتراود لحظه های تلخ و مرده در دلم
می نشیند بار غصه از نگاه غافلم
من که چون تک شاخه ی یک تک درختم
درمیان کوچه های تنگ غربت تیره بختم
من که در دروازه های خستگی تنها نشستم
از تمام روز های عمر رفته گیج و خسته ام
میزنم سدی به بغض در گلویم
نشکند تا نشنود دشمن صدای گریه ام را
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 18:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوس دارم به عشقم زنگ بزنمو بگم
خیلی دوست دارمو صدای قشنگت تو گوشمه
لامصب بفهم تو وصله تنم نیستی تو پاره تنمی
یا تو یا خدافظ زندگی....
.
.
.
.
.

فقط بدیش اینه که من bf ندارم
ولی استعداد خوبی تو مسائل عشقی دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 15:27
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صدایم را همه شنیدند جز او که باید میشنید، بعد فهمیدم نگو طرف هندزفری تو گوشش بوده.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 15:04
+3
محمد
محمد
هنوزم نم نم بارون صدای مارو میشناسه
همین دیروز بود انگار تو با من تو همین کوچه
میگفتی زندگی وقتی تو با من نیستی پوچه
آهای بارون پاییزی کی گفته تو غم انگیزی
تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه میریزی
آهای بارون پاییزی................
داره بارون میاد .....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 11:56
+5
محمد
محمد

باز ای رفیق نیمه راهم زود برگرد
دلواپسی های نگاهم زود برگرد
اینجا نمیداند کسی درد دلم را
ای سوز و اشک آهم زود برگرد
بردند چشمان حسادت یوسفی را
من در این کهنه چاهم زود برگرد
بی تو صدای گریه های دل کویریست
ای سایبان و سر پناهم زود برگرد


@AsiyE

دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 11:49
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
دیروز تو تاکسی؛؛؛الکی یهو تو چشم بغل دستیم عین بز؛زل زدم؛؛و بعدش بی مقدمه ازش پرسیدم:شما بودید؟؟

طرف که گیج شده بود؛پرسید؟؟چی رو من بودم؟؟؟

منم گفتم:هیچی؛؛؛؛؛؛؛

بعدش دماغم رو گرفتم؛؛یعنی طرف روم به دیفال!

طرف:@@@@@@@@

و هی چپ چپ نگاه من میکرد یهو منفجر شد و با صدای بلند به راننده تاکسی گفت: آقا شما بویی حس میکنید؟

راننده هم یه دو تا بو کشید؛؛؛و بی هیچ حرفی؛؛پنجره ی طرف خودشو کشید پایین!

و من از اینکه خدا منو اینقدر روانی آفریده؛؛ازش کلی تشکر کردمممممم!!!

هههههههههخخخخخ=))
آخرین ویرایش توسط AsiyE در [1392/08/30 - 11:19]
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 11:16
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
من نمیدونم بعضی دخترا چرا انقد حساسن ! اسمشو به جای مریم ، مهسا صدا کردم قهر کرد رفت {-28-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 10:24
+2
محمد
محمد
مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را "پست" کردم
و غریبه هــا "لایک" زدند ...
کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 20:03
+4
hamed noori
hamed noori
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
...
حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 21:45
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ