یافتن پست: #عادت

sahar
sahar

عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم ..! ! ! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ، تا همه فکر کنند . . . نه دردی دارم و نه قلبی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 20:37
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عد از مدت ها دیدمش!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده…
دستات به دستای اون عادت کرده…
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:18
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو از کدوم قصه ای که بو دنت عادته.
نبودنت فاجعه. بودن تو امنیته
تو از کدوم سرزمین.تو از کدوم هوایی که از قبیله ی من ۱ اسمون جداییی
اهل هر جا که باشی ناجی قلب منی.
من رو با خودت ببر.من به رفتن قانعم. بودنی هر چی که هست.تو بخوای من قانعم

چی میشد شعر سفر بیت اخری نداشت.عمر پوچ من و تو دم اخری نداشت.
اخر شعر سفر. اخر عمر من .لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدن
من رو با خودت ببر
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 13:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما عادت کردیم وقتی فیلم به تیتراژ رسید:

اگه توی خونه باشیم دستگاه رو خاموش کنیم،

اگه توی سینما باشیم سالن رو ترک کنیم!

ما توی زندگیمون هیچ وقت کسانی که

زحمت های اصلی رو برای ما می کشن نمیبینیم،

ما فقط دوست داریم کسانی رو ببینیم که برامون نقش بازی می کنن …
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 15:58
+6
roya
roya

42391115871668069169.jpg

به بعضیا باید گفت ناراحت چی هستی


دنیا که به آخر نرسیده


من نشدم یکی دیگه


تو که عادت داری
دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 14:56
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خوشبختم زیرا هیچ وقت از روی عادت دوستت نداشته ام


فقط به دوست داشتنت عادت کرده ام ...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 14:37
+3
be to che???!!
be to che???!!
من رقص دختران هندي را از نماز والدينم بيشتر دوست دارم زيرا آنان با عشق ميرقصند و اينان از روي عادت عبادت ميكنن "دكتر شريعتي"
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 23:58
+8
*elnaz* *
*elnaz* *
من در خیال تو تو در خیال من هیچ یک در خیال دیگری نمیگنجیم پاره ریسمانی که مارا به هم وصل میکند است " !!  

             
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 14:46
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

بعداز مدت ها ديدمش...<img src=" />


دستامو گرفتو گفت چقدر دستات تغيير کرده...<img src=" />


خودمو کنترل کردم و فقط لبخندي زدم...<img src=" />


تو دلم گريه کردم و دم گوشش گفتم:بي معرفت!<img src=" />


دستاي من تغيير نکرده...<img src=" />


دستات به دستاي اون عادت کرده<img src=" />

دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 13:48
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

پشت این شیشه
که دنیای مرا به همین عادت و تکرار تنزل داده ست  
بی کرانی ست پر از تجربه های تازه
کاش فریاد کمک خواهی این ماهی تنگ
میتوانست از این شیشه فراتر برود

2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 12:39
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ