payam65
چقدر سخته که چشمات رنگه غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر شخته که عشقت آسمون باشه ولی آسون بگن چنده.........
ali rad
تو زن نشدی
برای در حسرت ماندن یک بوسه...
تو زن شدی
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...
تو زن نشدی
... ... که همخواب آدم های بیخواب شوی...
تو زن شدی
که برای خواب کسی رویا شوی...
تو زن نشدی
که در تنهاییت، حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی...
زن شدی، تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی
☺SAEED☻
تو زن شدی، نه برای در حسرت ماندن یک بوسه ...
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...
تو زن نشدی که همخواب آدم های بیخواب شوی ...
تو زن شدی که برای خواب کسی رویا شوی ...
تو زن نشدی که در تنهایی ات حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی ...
تو زن شدی تا آغوشی در تنهایی ِ عشقت باشی ...
sasan pool
گلپا
نشد
يک لحظه از يادت جدا دل
زهی دل آفرين دل مرهبا دل مرهبا دل
ز دستش يک دم آسايش ندارم
نميدانم چه بايد کرد با دل
هزاران بر منعش کردم از دل
مگر بر گشت از راه خطا دل
فريدون فرخزاد و سالی
حالا که پا بند تو هستم ميگريزی
پا بند لبخند تو هستم ميگريزی
با خنده هايت زندگی می آفرينی
تا ديدمت فهميدم اين را آخرينی
از بوسه پرهيزم نمودی
با غصه لبريزم نمودی
بارنه غم غرقم نموده عشقت حواسم را ربوده
ميگريزی ميگريزی ميگريزی ميگريزی
آرتوش
آسمان چشم او آينه کيست
آن که چون آينه با من روبرو بود
درد و نفرين بر سفر باد
سرنوشت اين جداي
دست او بود
آه
گريه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دل های ما
با غم هم اشنا کرد
ای دلت خورشيد خندان
سينهء تاريک من
سنگ قبر آرزو بود
سلطان قلبها از عهديه و عارف
يه شب يه روز يه ماه يه سال
يه عمره که ميگردم
چو کبوتره بی پر و بال
ميرم همه جا
يه روز ديدم گم شد جونم
دور افتادم از آشيونم
بی خونمنم سرگردونم
بی او به خدا
سلطان قلبم کجاي کجاي
رفتی که بر من به شادی گشاي
دروازه های بهشت طلاي
اما صد افسوس
maryam
سه تا از بهترين خوابيدنهاي دنيا:
1.خوابيدن رو پاي مامان وقتي کلي خسته اي
2.خوابيدن رو شونه عشقت وقتي کلي تنهايي
3.خوابيدن با چشماي باز وقتي استاد داره درس ميده !
reza
دوست دارم از عشق بنویسم
...می نویسم از عشق از تو ای زیبای من از چیزی که به قلب بیمارم امد
وخانه ی متروک دلم خانه ی سیاهی ها را نورانی کردبا قدومش
می نویسم از تو از تویی که عشقت اتش به جانم زد
مینویسم از تویی که عاشقم کردی
وبا دستان پر مهرت مرا به شهر ارزو ها بردی
ای زیبای من ای نگاهت سبزتر از سبزه زار
مینویسم تنها صدایت را میخواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را میخواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد
وجودت را میخواهم تا گرمای آغوشم باشد
دستهایت را میخواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد