یافتن پست: #عشق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میخواهم با تو کمی درد دل کنم
میخواهم اینک که چشمانم پر از اشک است حرف های دلم را به تو بگویم
بغض گلویم را می فشارد،اشک از چشمانم میریزد
با همین بغضی که دارم میگویم که خیلی دوستت دارم
نمیدانم چرا در این لحظه بغض گلویم شکست و گریه کردم
بگذار اینک در این حال و هوای بارانی چشمانم حرفهای دلم را بگویم
تو بهترین هدیه ی دنیا هستی
تو بهترین و بزرگترین آرزوی دنیایی که در دلم نشستی
خیلی دوستت دارم،به خدا تنها تو را دارم
قطره های اشک از چشمانم میریزد،
این تنها خدا است که میبیند حال مرا، میفهمد درد این دل عاشق مرا
کمی تو آرامم کن ای خدا
آرامم کن، مرا از این حال و هوای پر از غم رها کن
آن کسی که دوستش دارم هنوز باور ندارد عشق مرا
این حال پریشان مرا
باور ندارد قلب عاشق مرا ، گریه های هر روز و هر شب مرا
زمانی بود که هیچگاه طاقت دیدن اشکهایم را نداشت
زمانی بود که طاقت شکستن دل عاشق مرا نداشت
حالا اشکم را در می آورد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد


زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!


مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد


زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!


از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد


ولی زن همچنان مشغول خرید بود

دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سامورایی ها به شمشیراشون مینازن
لاتها به قمشون
كرد ها به غیرتشون
شیرها به سلطنتشون
زندونیها به حبسشون ‍بوكسر ها به مشتشون
ولی ما به رفیقای با عشقمون مینازیم!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:35
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


ماه را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نه نه هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم ...

روی کردم با دریا
گفتم او را آیا
می شود این که به یک لحظه ی خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نه نه هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص و محدودم
بهر این کار بزرگ
قطره ای بیش نیم
طاقت و تاب و توان کم دارم

در پی عشق شدم
تا در آئینه ی او چهره ی مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم او در دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او در پرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظه ی روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظه ی پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او در همه ی زیبایی
بلکه او در همه ی عالم خوبی، همه ی رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:34
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
آیا دوست دارید برای صلح جهانی کاری انجام دهید ؟ به خانه بروید و به خانوادتان عشق بورزید
(مادر ترزا)
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ارباب خوبم ماه عزاتو عشقه
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 20:13
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ارباب صدای قدمت می آید ...

هنگامه اوج ماتمت می آید ...

ما در غم عشق تو ز جان میسوزیم ...

یکبار دگر محرمت می آید ...




دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نگو کفر است چون این کاروان چندین خدا دارد..خداوند ادب شاهنشه مهر و وفا دارد

علمداری که ساقی میشود بر سوزش دلها..لقب باب الحوائج غیرتی چون مرتضی دارد

خدای صبر زینب را بگو دردانه ی زهرا..پدر حیدر برادر چون امام مجتبی دارد

در آن طوفان نمیدانم چه آمد بر سرت بانو..فقط میدانم این زنجیر ها یک ناخدا دارد

خدای عشق میخواند به روی نیزه ها قرآن..و این دشت بلا با این خدایان حرف ها دارد

گلوی خشک شاه کودکان لب تشنه میگوید..منم شش ماهه سالاری که نامم هم شفا دارد





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:53
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس

مرغ دل، خانه در ایوان تو دارد عباس

در حریمت نه فقط دل شدگان حیرانند

عشق هم دست به دامان تو دارد عباس

شب از آن روز که چشمان تو خاموش شده ست

رنگ گیسوی پریشان تو دارد عباس

ابر هر گاه که می بارد از انبوهی بغض

شرم از تشنگی جان تو دارد عباس





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:46
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی

در کنار احساسی از باران ، لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید

احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش که گرمی را به تو می بخشد

احساس را باید در قابی از عقل گذاشت و عاشقانه به آن خیره شد ....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 10:50
+10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ