یافتن پست: #عشق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چند سالیست
در محکمه ی، چشم هایت
مجرم شده ام

از همه موارد
بجز جنون عشق
تبرئه شده ام

این چه عدالتیست
نازنین ،که من

محکوم به
حبس ابد با اعمال
شاقه شده ام

#آزاد#





دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 17:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باران میبارید …
از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد …
از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!!
خدایا به آسمانت چیزی بگو !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:32
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

می نویسم... می نویسم از تو، تا تن کاغذ من جان دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت، گریه این گریه اگر بگذارد گریه این گریه اگر بگذارد، با تو از روز ازل خواهم گفت فتح معراج غزل کافی نیست، با تو از اوج غزل خواهم گفت می نویسم همۀ هق هق تنهایی را، تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی تا تو در هم همه همراه سکوتم باشی، به حریم خلوت عشق تو تنها برسی می نویسم همۀ با تو نبودن ها را، تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری تا تو تکیه گاه امن خستگی ها باشی، تا مرا باز به دیدار خود من ببری

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 14:20
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شتاب مكن،مقصد خاك است*
رادياتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش گر نداري باورم بنگر به روي آمپرم*
تو هم قشنگي
*
کاش جاده زندگي هم دنده عقب داشت
*
سر پاييني برنده
سر بالايي شرمنده*
داداش مرگ من يواش
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 14:08
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم میرسد

آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 14:04
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یا رب به خدایی خدائیت

وانگه به کمال پادشاهیت

از عشق به عنایتی رسانم

کو ماند اگرچه من نمانم

از چشمه عشق ده مرا نور

وین سرمه ز چشم من نکن دور

گرچه ز شراب عشق مستم

عاشق تر از این کنم که هستم

گویند که خو ز عشق واکن

لیلی طلبی ز تن رها کن

یا رب تو مرا به عشق لیلی

هر لحظه بده زیاده میلی

از عمر من آنچه هست برجای

بستان و به عمر لیلی افزای

گرچه شده ام چو مویی از غم

یک موی نخواهم از سرش کم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 11:54
+5
behzadsadeghi
behzadsadeghi
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻴﮑﻨﻢ : ﻣﻦ ﻳﻪ ﺯمانی ﺟﺰﺀ ﺍﻗﻠﻴﺖ ﻫﺎی ﻫﻨﺪی ﺑﻮﺩﻡ ! ﺁﺧﻪ ﻳﻪ ﮔﺎﻭی ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻋﺸﻖ می ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻡ{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 02:40
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو.
برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه.
برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن .
برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر .
برای عشق وصال کن ولی فرار نکن .
برای عاشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن .
برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش .
برای عشق خودت باش ولی خوب باش.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 21:05
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند
ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛
پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند

دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 21:03
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عشق
یعنی
بتوان مهمان کرد
دیگری را به دلت
عشق
یعنی
بتوان مهمان شد
دیگری را به دلش
عشق
یعنی
نتوان تنها بود.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 20:54
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ