یافتن پست: #عقربه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،
او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،
اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
رهگذری او را دید و پرسید:
برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.

تقدیم به کسانی که نیش عقربها از دوستان خود خوردند و حرف نزدند
و دوباره عشق ورزیدن...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 17:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
"بی تو"
دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 20:24
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
تو با عقربه ها هم جیک و پیک داری...! وقتی نیستی حال راه رفتن ندارند.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 14:58
+3
xroyal54
xroyal54
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند

اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 01:15
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 19:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از تلو تلو خوردن های عقربه ها
تا خستگی های خاموش

از پنجره های نیم باز
که با هر نسیم ، باز و بسته میشود
تا گلدان کاکتوس کنج اتاقم

از تختِ زمختُ بی نظم کنج اتاقم
تا پتوی گلبافت دو نفره در مرداد ماه داغ

همه آدرس من است
میدهم که زودتر بیایی ، همین حالا بیا خاتونم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 22:17
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند . . .
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم . . .
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام . . .
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته . . .
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه . . .
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
.H.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 15:29
+3
binam
binam
در CARLO
هیف است ساعت دلتنگی
با همان عقربه ها هنوز در حال گردش باشد
وقتی که تو هستی
اما انگار که نیستی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/22 - 00:25
+7
saman
saman
در CARLO
قول بده بیای

اما هرگز نیا

من به این انتظار عادت کرده ام

من به قدم زدن در ایستگاه و اسکله خو گرفته ام

اگر بیای من دیگه در انتظار چه کسی تقویم را خط بزنم

به حرکت عقربه های ساعت نگاه کنم

قول بده بیای

اما هرگز نیا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:19
+7
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
یک دود میکنم
به یاد هایی که از سر و کول بالا رفته اند …
یک نخ به یاد تمام دل هایم …
یک نخ به یاد که همیشه داده ام …
یک نخ به یاد تمام های نریخته …
کمی لطفا
، به اندازه یک دیگر
، به اندازه های کوتاه
یک بیشتر تا این نمانده !:|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:27
+5
صفحات: 1 2 3 4 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ