یافتن پست: #عمق

sasan pool
sasan pool
گر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

من آن زلال پرستم٬ درآب گند زمان
که فکر صافی آبی چنین لجن بودم

غریب بودم و گشتم غریب تر٬ اما:
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:38
+2
ronak
ronak
تنها که می شوی
اگر خوب دقت نکنی،
کسی می آید،
پا می گذارد روی ِ عمق ِ خلوتت،
و می رود ...
... ... آنگاه
تو می مانی،
و نگاه ِ هاج و واجت
به رد ِ پای ِ رسیده به بی نهایتش ....
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 12:15
+4
sasan pool
sasan pool
آیا درست است كه موتور دیزل مى تواند در زیر آب نیز كار كند اما موتور بنزینی نه؟برای خوندن مطلب به دیدگاه مراجعه کنید.
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 15:18
+5
sepideh
sepideh
نشسته ام....
_ کجا؟!
...کنار همان چاهی که تو برایم کندی....
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/20 - 14:54
+5
mina_z
mina_z
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنج ها دراز در درازای زندگی برنج باش و در پهنای آن، لباس واگر عمق این پند را نفهمیدی, بدان که تنها نیستی!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 18:12
+8
رضا
رضا
سفری باید کرد تا به عمق دل یک پیچک تنها که چرا این چنین سخت به خود می پیچد شاید از راز درونش بشود کشفی کرد شاید او هم به کسی دل بسته ست...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 13:44
+1
Romantic
Romantic
در Romantic
تنهایی ادمها به دریا عمق داره...ولی پر کردنش بایه لیوان محبت ممکنه...
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 01:26
+3
-1
عسل ایرانی
عسل ایرانی
ین روزها حتی اگر خون هم گریه کنی عمق همدردیه دیگران با تو یک جمله است : "آخی"
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 01:32
+8
ronak
ronak
دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 01:24
+7
ronak
ronak
دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم شیشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترین تلنگری میشكند دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم كه عمق دردم را در فریاد منعكس كند فریادی در اوج سكوت كه همیشه برای خودم سر داده ام دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم كاش می شد پرواز كنم پروازی بی انتها تا رسیدن به ابدییت................... كاش می شد در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا كنم نفرین به بودن وقتی با درد همراه است بغض كهنه ای گلویم را میفشارد به گوشهای پناه میبرم كاش این بار هم كسی اشكهایم را نبیند
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:28
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ