یافتن پست: #غم

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
 

خیلی گشتیم

از همین پیشِ پا

تا آن همه پسین‌های دور

که در مِه به شب می‌زدند،

میان راه چیزهای عجیبی دیدیم

خطهای ناخوانا

سنگ‌قبرهای شکسته

سکوت، ماه، علف‌های شعله‌ور

رَدِ پای باد

و بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب ...!

راه‌بلدِ خسته‌ی ما می‌گفت

اینجا همیشه پسین‌های ساکتی دارد.

ما سردمان بود

همراهان ما ترسیده بودند

از راسته‌ی گهواره فروشانِ شهر

تا خانه‌ی گورکنانِ آسوده ... راهی نبود.

ما مجبور بودیم تمامِ آن راهِ رفته را

دوباره برگردیم،

اما یک عده بی‌جهت در سایه‌سارِ‌ قندیلها

نه می‌آمدند، نه می‌رفتند

همان جا با بیل و کلنگِ گِل‌آلودشان در دست

بر و بر ... فقط نگاهمان می‌کردند

بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب می‌آمد

انگار هر کدام از دیگری و دیگری از دیگری می‌ترسید

یکیشان پرنده‌ی سَربُریده‌ای

لای پیراهن خود پنهان داشت

پشتِ کلوخهای کافور و یخ

رَدِ چیزی شبیهِ خوابِ انار چکیده بود

می‌گفتند گریه‌های کسی را

در نَم و نایِ چاهی دور شنیده‌اند!

حالا این انارِ عفیف

غمگین‌ترین بیوه‌ی اردی‌بهشتِ بی‌رویاست.

راه‌بَلدِ خسته‌ی ما می‌گوید

دقت کنید

صدای کندنِ گور می‌آید

این وقتِ شب انگار

کسی دارد خاطراتش را دَفنِ دریا می‌کند.

ما سردمان بود

خطهای ناخوانا، سکوت

سنگ‌قبرهای شکسته، ماه

علف‌های شعله‌ور، رَدِ پای باد

و بوی بَدِ باران و آهک و اضطراب ...!

ما خیلی گشتیم

بالای همه‌ی مزارهای جهان

فقط کمانچه‌زنی کور نشسته بود

داشت چیزی می‌خواند:

خوابِ انار!

خوابِ انار!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 23:08
+4
saman
saman
در CARLO

تو کافی شاپ نشسته بودم که یهو باد شکم اومد سراغم!!


دیدم صدای موسیقی بلنده گفتم باهاش هم ریتم بیرون بدم کسی نفمه.


چند ثانیه بعد دیدم همه دارن منو به هم نشون می دن!


بعد یادم اومد که موسیقی رو دارم با هندزفری گوش می دم!!!


(خاطرات غضنفر)

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 17:26
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلم تنگ است، نميدانم ز تنهايي پناه آرم كدامين سوی .

پريشان حالم و بي تاب مي گريم و قلبم بي امان محتاج مهر توست .

نميدانی چه غمگين رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون كودكی هستم ومعصومانه می جويم پناه شانه هايت را كه شايد اندكی آرام گيرد دل.

دلم تنگ است وتنهايي به لب می آورد جانم بيا تا با تو گويم از هياهوی غريب دل كه بی پروا تلنگر ميزند بر من و می گويد به من نزديك نزديكی به دنبال تو ميگردم ، به سويت پيش می آيم ، چه شيرين است پر از احساس يك خوشبختی نابم ...

تا ابد من دوستت دارم .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 12:35
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
گفتمش:

شیرین ترین آواز چیست؟   ” 

چشم غمگینش به رویم خیره ماند  

قطره قطره اشکش از مژگان چکید لرزه افتادش به گیسوی بلند زیر لب غمناک خواند: ناله زنجیرها بر دست من! ”

گفتمش:

” آنگه که از هم بگسلند … ” 

خنده تلخی به لب آورد و گفت: 

” آرزوئی دلکش است اما دریغ! 

بخت شورم ره بر این امید بست. 

و آن طلائی زورق خورشید را صخره های ساحل مغرب شکست!…
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 12:28
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
تنهایی

زنی است در انتهای شب

تنهایی

تندیس سرباز گمنام است

در میدان خالی

تنهایی

صدایی بی صورت است

بر مغناطیس فضا

تنهایی

خاطره ای گمشده

میان غریبه هاست

تنهایی

قوچ غمگینی است

که از نژادش

شاخ هایی بر دیوار مسافر خانه ها

باقی است...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:25
+4
daniell
daniell
هرگاه غمهاتورا دربر گرفت واحساس ناراحتی کردی دستهایت رابسوی پنجره دراز کن وفریادبزن پیشی بیا منوبخور
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:22
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

مادر ای زیباترین تصویر چشم انداز عشـق


مادر ای آرامــش رویایی پـرواز عشـق


ای که چشم هستی از روی تو روشن میشود


آفرینش با تو معنا می شود ای راز عشـق


با تو و آن چشمـــهای نازنینت مـــادرم


میشود یک عمراحساسم غزل پرداز عشق


دستهایم را بگیــــر و راهیم کن تا خـدا


با تو ایمانم تمـامست ای مرا اعجاز عشق


در کنارم باش تا پیـــدا کنم راهـی پس از


کوچه های بی کسی در کوچۀ دلباز عشق


لحظه ای بنشیـن ، کمی از آرزوهایـت بگو


تا بشوراند دلم را نغمــــــۀ آواز عشق


من هنوزم عاشق آغوشتم ، یادش بخیـــر


کودکیها و ، شب و ، لالایی و ، آغاز عشق

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:02
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

برای بارش باران دعا کن
برای عشق بی پایان دعاکن
د
عاکن زندگی زیبا بماند
دعاکن عاشقی برجا بماند همه مست دعای عاشقانند
توهم مست و غزل خوان شو
دعا کن
بیا امروز غمها را رها کن برای رویش گلها دعا کن
اگر خواهی که شادی جان بگیرد
دعا کن غصه از دل پر بگیرد

آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/25 - 17:39]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:39
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی تفاوت می روم تا مرز دیدن ، غم مخور
میروم تا گوش بی مرز شنیدن ، غم مخور

اینهمه گفتند و ما نشنیده انگاشتیم و بس
حال زین پس میروم تا لب گزیدن ، غم مخور

پیش ترها دوستی ها را صداقت می نگاشت

اینک اما دوستان غافل از آنند ، غم مخور

اصل ذات گندم است در قصه ی نان و نمک

می شود افسون دست آسیابان ، غم مخور
...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 17:35
+3
saman
saman
در CARLO
یکی از معضلات بچگیم این بود که
چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتون
که اشکاشون به دو طرف پرت میشد گریه کنم !
6 دیدگاه  •   •   •  1392/04/25 - 13:50
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ