یافتن پست: #فاصله

roya
roya
فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید؛

آدم ها یهو می زنند روی ترمز؛

و اون وقت شما مقصری ...!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/4 - 13:58
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این که باید
فراموشت میکردم را هم
فراموش کردم!
تو تکراریترین حضور زندگیه منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آنسوی فاصله ها
خو گرفته ام...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:21
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همیشه که نه ؛
گاهی آدمی دلش برای فاصله‌ها هم تنگ می‌شود ..
فاصله‌ چشم‌ها تا لب
فاصله‌ خنده تا خنده‌ای دیگر
و هر فاصله‌ ای که شبیه دلتنگی
حس نیست شدن چیزی را می‌ دهد , که هنوز هست ..




دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:04
+3
ehsan mohammadi
ehsan mohammadi
توی یه پارک تو سیدنی استرالیا دو مجسمه بودند یک زن و یک مرد.
این دو مجسمه سالهای سال های سال روبرو هم با فاصله کمی
ایستاده بودند و در چشم های هم خیره بودند و لبخند میزدند.
یه روز صبح یک فرشته پیش آنها آمد و گفت چون شما دو مجسمه
خوبی بودبد من بزرگترین آرزو شما را برآورده خواهم کرد.من شما
را به مدت 30 دقیقه تبدیل به انسان خواهم کرد و شما کار خود را
انجام دهید.
دو مجسمه تبدیل به انسان شدن و با لبخندی به پشت درختان و
بوته ها دویدن که پشت آنها چند کبوتر بودند.فرشته زمانی که صدای
خنده های دو فرشته را میشنید بسیار خوشحال میشد.
15دقیقه گذشت و دو مسجمه از پشت بوته ها بیرون آمدند
فرشته نگاهی به ساعت کرد و گفت هنوز 15 دقیقه از وقت شما
باقی مانده نمیخواهید ادامه دهید؟
مسجمه مرد با نگاه شیطنت آمیزی به مجسمه زن نگاه کرد و گفت:
میخواهی یک بار دیگر این کار لذت بخش را انجام دهیم؟
مسجسمه زن نگاهی کرد و گفت:
باشه اما این بار تو کبوتر نگه دار من برینم رو سرش!!!!
نکترو گرفتی لایک بززززززن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 12:38
+3
AmirAli
AmirAli
عمق نگرانی های ما:فاصله ی ما را از خدا نشان می دهد............................!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/28 - 04:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . .


دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 20:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی معشوق
بر خلاف قوانین فیزیک عمل می کند
هرچه به او نزدیک تر می شوی
دورتر به نظر می رسد
هرچه فاصله اش بیشتر می شود
بزرگ تر به نظر می رسد
چشم می بندی، می بینیش
چشم باز می کنی، نیست
هرگاه دیدی چنین است
صمیمانه به خودت تسلیت بگو!


دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 20:12
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
فاصله از بهشت تا به خشت ، خوردن یک سیب بود
و از اینجا تا بهشت ، نخوردن صدها سیب
افسوس از سقوط …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 22:51
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
تو که نیامده . . . میروی !
تو که میروی . . . نیامده !
.
کمی صبر گن
بگذار خوب شوم
آنوقت میتوانم
.
.
تابستانی که گذشت
"پائیزی که نیستی"
زمستانی که سرما زد
.
همه و همه را برایت تعریف کنم . . .
.
بگذار آجرهای خیال را از زمین بردارم
.
تا خوابهایم خوب شوند
زخمهایم شعر شوند
.
و من آرام چشمانم را باز کنم . . .
.
راستی شاعر نوشته های من
.
من را یادت میاید ؟
یادت من را میخواهد ؟
.
.
دروغ بگو . . .
.
.
.
"چشمانت از این فاصله پیدا نیست"


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 19:58
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ