بیتوته كوتاهی است جهان
در فاصله گناه و دوزخ
خورشید
همچون دشنامی بر می آید
و روز ، شرم ساری
جبران ناپذیری است .
آه ،
پیش از آنكه در اشك غرقه شوم
چیزی بگوی...
درختان ، جهل معصیت بار نیاكانند
و نسیم ، وسوسه ئی است نابكار .
مهتاب پائیزی كفری است
كه جهان را می آلاید.
چیزی بگوی
پیش از آنكه در اشك غرقه شوم
چیزی بگوی...
هر دریچهِ نغز
بر چشم انداز ِ عقوبتی می گشاید .
عشق رطوبت چندش انگیز پلشتی است
و آسمان سر پناهی ،
تا به خاك بنشینی و
بر سرنوشت خویش گریه ساز كنی !!!
آه ،
پیش از آنكه در اشك غرقه شوم
چیزی بگوی
هر چه باشد ...
چشمه ها از تابوت می جوشند
و سوگواران ژولیده آب روی ِ جهانند.
عصمت به آینه مفروش
كه فاجران نیازمندترانند.
خامش منشین خدا را
پیش از آنكه در اشك غرقه شوم
از عشق چیزی بگوی