یافتن پست: #فاصله

ronak
ronak
با یك عالمه فاصله از خودم انتظار دارم به تو برسم از اول هم آرزوهایم محال بودند
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 22:46
+5
Pedram
Pedram
" آنچه بین اکثر زن ها و خوشبختی فاصله می اندازد یک مرد است! " نیشخند

- گلوریا استاینم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 09:46
+1
Pedram
Pedram
کوتاه ترین فاصله برای دوست داشتن ، فقط یک لبخنده ولی تو نیشتو ببند ! چون من بدون لبخند هم دوست دارم !{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 09:42
رضا
رضا
تنها غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/19 - 19:49
+2
-1
رضا
رضا
می نویسم: " د ی د ا ر" تو اگر بی من و دلتنگ منی یك به یك فاصله ها را بردار
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/18 - 20:33
+4
رضا
رضا
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه،باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 17:35
ebrahim
ebrahim
فرهاد و هوشنگ هر دو بيمار يك آسايشگاه روانى بودند. يكروز همينطور كه در كنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عميق استخر انداخت و به زير آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پريد و خود را در كف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بيرون كشيد. وقتى دكتر آسايشگاه از اين اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصميم گرفت كه او را از آسايشگاه مرخص كند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من يك خبر خوب و يك خبر بد برايت دارم. خبر خوب اين است كه مى توانى از آسايشگاه بيرون بروى، زيرا با پريدن در استخر و نجات دادن جان يك بيمار ديگر، قابليت عقلانى خود را براى واكنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به اين نتيجه رسيدم كه اين عمل تو نشانه وجود اراده و تصميم در توست. و اما خبر بد اين كه بيمارى كه تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از اين كه از استخر بيرون آمد خود را با كمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى كه ما خبر شديم او مرده بود. هوشنگ كه به دقت به صحبتهاى دكتر گوش مى كرد گفت: او خودش را دار نزد. من آويزونش كردم تا خشك بشه...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 14:35
ebrahim
ebrahim
خداییش این چند تا لایک داره؟ تو پیج Pitbull ایرانیا کامنت گذاشتن : رضا: چطوری کچل جان؟؟؟ :دي منصور : کچل کچل کلاچه روغن کله پاچه ... المیرا : مرتیکه کچل خجالت بکش فقط کممونده با حدادیان فیت بدی علی : کچل [!]!!! ... صدف : آقای مو قشنگ از آرمان های امام راحل فاصله نگیر شیطون ;) ثریا : hi mrs bull...khobi??? ...khastam bedonam album jadid ke miad biron? and toore torento emsall beraahe? tankyou سجاد : فروش ویژه [!]...دوماهه 10000 تومان...سه ماهه 15000 تومان کوروش‌ : سجاد جان خیلی گرون میدی!!! مگه نو عش چیه؟؟؟ صنوبر : با اجازه ادمین پیج پیت بال...بچه ها لطفا به پیج ما هم سر بزنید...{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 13:27
عسل ایرانی
عسل ایرانی
شبا وقت خواب گوشیتو كجا میذاری؟؟؟
1 - روی میزم
2- زیره بالش
3- پرت میكنم یه طرف
4- جایی نمیذارم
5- در فاصله ی 1 متریم
6- به تو چه آخه؟؟؟
7-زیره تخت
8-زیره درخت آلبالو
9-میزنم به برق
10- تو شلوارم.....
11- بالای سرم....
12- چرا منو تو این موقعیت قرار میدییییین !!!
6 دیدگاه  •   •   •  1390/10/14 - 01:25
+4
-1
mina
mina
براي آن عاشق بي دلي مينويسم كه هرمت اشكهايم را ندانست ، براي آن مينويسم كه معني انتظار را ندانست ، چه روزها و شبهايي كه با يادش سپري كردم ، براي آن مينويسم كه روزي دلش مهربان بود ، مينويسم تا بداند كه دل شكستن هنر نيست ، نه ديگر نگاهم را برايش هديه ميكنم و نه ديگر دم از فاصله ها ميزنم ، و نه با شعرهايم دلتنگي را فرياد ميزنم .مينويسم تا شايد نامهرباني هايش را باور كند
دیدگاه  •   •   •  1390/10/13 - 02:20
+1
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ