یافتن پست: #فریاد

ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
نـــــــــ ـ ـ ـه ...
من دیگــر نـالــه نمی کنـــ ـ ـم ، قـرن ها نالیـــدن بــس استـــــ ــ ـ . . .
می خواهم فریاد بزنــــ ـم!
امــــ ـ ـا اگر نتــوانستـــم ... سکوت می کنــ ـم
خامـــوش بــــ ـودن بهتـــــ ـر از نــالیـــــدن است ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 19:00
+5
ali rad
ali rad
زندگی سراسر فریادم میزند


اما نمیدانم به کجا مرا میخواند...

گاهی غم ؟ گاهی تنهایی ؟


پس شادیش را در کجا پنهان کرده !!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 15:26
+3
sasan pool
sasan pool
خبر دادن که تو رفتی هم آواز شب و بارون
چه تنها خسته و زخمی دلو کندی از این زندون
خبر دادن که تو رفتی ولی من بی خبر بودم
صدا گم شد توی غوغا یا شاید هم که کر بودم
به تو گفتم که ما هر دو اسیر درد نفرینیم
برای پر زدن بی هم چه تن خسته چه سنگینیم
رفیق روز تنهایی رفیق دوره حسرت
رفیق صاف و بی کینه تو شهر غربت و نفرت
تو رو از قلب من کندن چه سخته درد دل کندن
جدا کردن با اشک و درد ، دلِ قلبِ منو از من
نذاشتن تا دم آخر یه لحظه پیش هم باشیم
دو تا موج و دو تا همراه کنار هم یه دریا شیم
دلو بردار که دل خسته م از این شیون و فریادِش
که این ویرونه هم دیگه به کار ما نمیادش
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 00:15
+1
نیوشا
نیوشا
آنقدر دلگیرم از زندگی

که نمی دانم فریاد هایم را در کدام کوهستان به صدا در آورم!!!

خالی ام از لحظه های با هم بودن

و این سکوت تنهایی......ملال آور است...

شب خوش همدردها
دوستون دارم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 04:11
+7
hamidreza
hamidreza
گفت از حادثه ای لبریزم ، من پر از فریادم ، در درونم غوغاست

گفتم این حال تو را میفهمم ، دستشویی آنجاست !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 21:52
+2
ronak
ronak
گفت از حادثه ای لبریزم ، من پر از فریادم ، در درونم غوغاست
گفتم این حال تو را میفهمم ، دستشویی آنجاست !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 18:33
+4
مهسا
مهسا
چه تلخ است که ناز را میکشیم آه را میکشیم انتظار را میکشیم فریاد رامی کشیم ... ... ... درد را میکشیم ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 17:07
+4
ronak
ronak
موسی فریاد زد : (( عصایم را بیاورید... )) فرعون وحشت‌زده پرسید : می‌خواهی عصا را به اژدها تبدیل کنی...؟ موسی گفت : پـَـَـ نــه پـَـَـ تو دایه دایه بخون منم با عصا لری میرقصم برات
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 12:08
sasan pool
sasan pool
آهنگ یاس درباره شکست اس دق لال :
.
.
.
از چی بگم؟
... ... ... ... شاید اس اس دوس داری
قصه ی همون اس دق لالِ سه تایی
اگه قصه تلخه گناه واقعیت
داستان اس اس و گل های باخت دیشب
که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی
یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم
مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت
اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت
یه اس دق لالی با داد و فریاد گفت زود
حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود
چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 14:11
+9
hadith
hadith
وقتی تبر به جنگل آمد... درخت ها فریاد زدند... :"نگاه كنید دسته اش از جنس ماست..."
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 01:44
+5
-1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ