یافتن پست: #فکر

reza
reza
چه خوش خیال بودم….
که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم…….
به حبس ابد!!
به یکباره جا خوردم…..
وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد….
……هی…
تو….
آزادی!….
و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد…..!!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 23:36
+2
payam65
payam65
و امروز که اولین سالروز جدايي ماست
در این فکرم که چرا..
لحظه ای که از کنارم میگذشت
و با صدای بلند نغمه ی جدايي سر می داد
دستانش را نفشردم
و به او نگفتم....
زندگی برایم زیباست،اما با او
که شاید این جمله ی کوتاه
مرا یک قدم به او نزدیک می کرد ...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 17:35
payam65
payam65
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/10 - 11:05
+2
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
ترجیح میدهم در بیا تو یونی باشم و به درس خواندن فکر کنم

تا اینکه در حال درس خواندن باشم و به بیا تو یونی فکر کنم !
(یکی از فامیل های دور دکتر شریعتی)
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 19:44
+17
ramin
ramin
وقتی می خوای یک کاری انجام بدی اول خوب فکر کن... بعد به حرف دلت گوش بده...، بعد به خدا توکل کن...
.
.
.
.
... ... .
.
.
.
.
و بعد اون کاری را انجام بده که زنت می گه !{-7-}
3 دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 18:52
+5
پسرک شیطون
پسرک شیطون
يه روز دو تا آفريقاييه با يه ایرانی يه چراغ جادو پيدا ميکنن، يکه از اينا چراغه رو پاک ميکنه، يهو غوله چراغ ميزنه بيرون و بهشون ميگه هر کدومتون يه آرزو بکنيد آفريقاييه اولي فکر ميکنه ميگه منو سفيد کن، از اونطرف ایرانیه ميزنه زيره خنده، ازش ميپرسن چرا ميخندي، ميگه همينجوري آفريقاييه دومي هم ميگه منو سفيد کن، بازم ایرانیه ميزنه زيره خنده، ازش ميپرسن چرا ميخندي، ميگه همينجوري بعد که نوبت ایرانیه ميرسه، يه نيگاه به آفريقاييهاي خوشحال مي کنه، و ميگه هر دوتاشونو سياه کن
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 16:56
+4
maryam
maryam
حقایق گاهی وقتا توی شوخی پیدا میشه ...خیلی احمقانه است اگر فکر میکنیم آدمها توی شوخیها دلشان نمی شکند .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 15:59
+6
مهسا
مهسا
متنفرم !! از خاطره هایی که وقتی بهشون فکر می کنم میگم: وای من چقدر احمق بودم..!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 01:32
+5
مهسا
مهسا
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد داشته . .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 00:53
+6
ali rad
ali rad
توکه رفتی پریشون شد خیالم , همه گفتن که من دیوانه حالم , نمیدانندکه این دیوانه در فکر شفا نیست , که هر چه باشد اما بی وفا نیست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/9 - 00:37
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ