یافتن پست: #فکر

مهسا
مهسا
دلخــــور که میشوم بغض میــکنم.. می آیم پشت صفحه ی مانیتورم.. کامنت مینویسم و صورتک میگذارم.. صورتکی که میخندد و پشتش قایم میشوم ! که فکر کنی میخندم و بخندی... اشکهایم میـایند و من مدام ، با صورتک مجازی ام میخندم.. تو که می خندی باورم میشود... شاد میشوم.. اشکهایم روی گونه ام می خشکند{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 16:55
+5
مهسا
مهسا
گاهی سکوت، همان دروغ است... کمی شیک تر، روشنفکرانه تر و با مسئولیت کمتر!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 15:37
+6
فکل مکل
فکل مکل
slm bax
10 دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 11:54
+7
نیوشا
نیوشا
{-20-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 01:20
+5
ALI
ALI
به لره میگن خاطره ای از کودکی داری ؟ میگه آره : تا شش سالگی فکر می کردم اسمم دست نزنه ! تازه یه داداش کوچکتر داشتم اسمش بتمرگ بود !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 17:22
+2
مهسا
مهسا
درد من حصار برکه نیست... درد زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 15:35
+5
سحر
سحر
از یه دختر می‌پرسن: چرا شما به پسرا میگین BF؟ میگه: آخه مخفف كلمات: بدبخت فلك زده است!
6 دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 13:36
+7
ebrahim
ebrahim
خدا زمین را آفرید گفت : عجب قشنگه مرد رو آفرید گفت : عجب قشنگه زن رو آفرید، کمی فکر کرد گفت مهم نیست آرایش میکنه قشنگ می شه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 00:20
+6
mina_z
mina_z
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است! .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 00:13
+7
امید
امید
به جملات شریعتی باید ساعت ها فکر کرد : ای مردم مسلمان و علی مکتب من، از خانواده و همه همراهانم تقاضا دارم که پس از مرگ من، بدن مرا خارج وطنم ایران به خاک بسپارند. زیرا میدانم که ایران را که عشق و هستی من و هر ایرانیست، در حال ویران شدن است. میدانم که هیچوقت این خاک به دست دلسوزش سپورده نمیشود. ایران ویران خواهد شد و من در زیر خاکش داغان. به من رحم کنید. بگذارید که پس از مرگم دیگر غصه این خاک و مردمانش را نخورم. علی شریعتی -
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 00:01
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ