یافتن پست: #قشنگی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



فرشته اومدی از دور چطوره حال و احوالت
.
یه كم تن خسته راهی غبار ه رو پر و بالت
.
فرشته اومدی از دور ببین از شوق تابیدم
.
می دونستم میایی حالا تو رو من خواب میدیدم
.
چه خوبه اومدی پیشم تو هستی این یه تسكینه
.
چقد آرامشت خوبه چقد حرفات شیرینه
.
... فرشته آسمون انگار خلاصه ست تو دو تا بالت
.
تو میگی اخرش یه شب میان از ماه دنبالت
.
میاین میری نمی مونی تو مال آسمونایی
.
زمین جای قشنگی نیست برای تو كه زیبایی
.
تو میری آره میدونم نمیگم كه بمون پیشم
.
ولی تا لحظه رفتن یه عالم عاشقت میشم





دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 20:15
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر خالم اس ام اس داده :اسم کسی رو که عاشقشی بفرست به ۸۱۳۳۲ جواب قشنگی بهت میده. منم فرستادم جواب اومده :مبلغ ۵۰۰ تومان از حساب شما به کمیته امداد امام [!] هدیه داده شد :| ببینین چه آدمای مریضی دور منو گرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 20:06
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چــــه لحظـــــه ی قشنگیــــه کــــه بعـــــد از کلـــی صبــــــــر
عشقــــــــــــِت بشـــــه هَمسَرِتــــــــــ!
خدایا همه عاشقارو به عشقشون برسون!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 11:53
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

لحظه ی آبی عشق هنوز گوشم از گفتگوی بی گریه مان گرم بود !
از جایم بلند شدم ،
پنجره را باز کردم و دیدم زندگی هم هراز گاهی زیباست !
شنیدم که کلاغ دیوار نشین حیاط
چه صدای قشنگی دارد ! فهمیدم که بیهوده به جنون مجنون می خندیدم !
فهمیدم که عشق ، آسمان روشنی دارد ! روبه روی عکس سیاه و سفید تو ایستادم ،
دستهایم را به وسعت « دوستت می دارم !» باز کردم ،
و جهان را در آغوش گرفتم !

دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 14:36
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

درباره من : کمی خسته کمی ارام کمی دلگیر از ان رویای نا فرجام.... همه ما اینجا عكسای قشنگی داریم، مجردیم و تحصیل كرده بر حسب اتفاق همه لیسانس به بالا هستیم و به ندرت پیش میاد كه ایران درس خونده باشیم، از نظر اوضاع مالی كه اصلا حرفشم نزن، همه بیزینس و سرمون شلوغ ؛ اونقد كار رو سرمون ریخته كه زیاد فرصت واسه نت اومدن نداریم پس بهتره واسه آشنایی بیشتر و بقای دوستی از امكاناتی مثل تلفن همراه یا حداقل از تلفن شخصی اتاقمون استفاده كنیم، اكثرا زندگی مجردی با دوستان داریم و اتفاقاً پایتخت هم زندگی می كنیم، از نظر هنری یه جورایی همه هنرمندیم، وقتی كم میاریم گیتار می زنیم وقتی هم زرنگیم سه تار می زنیم، ورزشكار هستیم و تو ورزشای انفرادی فعالیت می كنیم (اكثرا بیلیارد و سواركاری) وب سایت شخصی مون كه در حال احداثه و چون خیلی بیزی هستیم این روزا هنوز فرصت كافی واسش نداریم، از مسافرت به كشورای خارجی بگیم، فقط منطقه ی مثلث برمودا رو نرفتیم اونم به خاطر مسایلی كه قطعاً خودتون اطلاع دارید، از نظر زبانهای خارجی فقط فارسی مون یك كم ضعیفه كه باید ببخشید و علتش هم عرض شد خدمتتون "تحصیلات دانشگاهی خارج از كشور"، شبها تا دیر وقت كارهای شركت رو انجام میدیم و چون باید بصورت آنلاین انجام شن اجباراً مسنجرمون هم آنلاینه، ولی خداییش با كسی چت نمی كنیم اصلا اگه دوست دارید User و pwd بهتون بدیم كه ببینین فقط شما تو اد لیستمونین، از نرم افزارهای جاسوسی هم استفاده نمی كنیم، به ما چه ربطی داره شما تو شبكه چی كاره ای فقط انتظار نداریم جواب آفها رو ندین، اااا دیدین داشت یادمون می رفت، به شدت از دروغ متنفریم و اصلا اهل كلاس گذاشتن نیستیم، اصلا این صداقتمون بود كه ما رو به اینجا رسوند، اگه احتمالا با كسی تو نت آشنا شدیم صرفا به خاطر این بوده كه از پروفایل و اخلاقش خوشمون اومده و اصلا به خاطر عكسش نبوده كه براش پیام دادیم...راستی هممون اسم و عكسامون هم واقعیه.مگه نه؟!!..........

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 01:20
+2
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
شب با همه قشنگیش ......

با ستاره های طلاییش......

با ماهه روشنش........

همه و همه تقدیمه همگی............


     {-35-} {-35-}  شبتون خوش {-35-}{-35-}

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 01:07
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!  دختر: توباز گفتی ضعیفه؟ پسر: خب… منزل بگم چطوره؟ دختر: وااااای… از دست تو!پسر:
باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه…اصلاباهات قهرم.پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟ دختر:آشتی… راستی گفتی دلت

چی شده بود؟ پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.دختر: … واقعا که!پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟ دختر: لوووس!پسر: ای

بابا… ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!دختر: بازم گفت این کلمه رو…!پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست

دارم اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من!دختر: من ازدست توچی کارکنم؟ پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات

توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من!دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!پسر: صفای وجودت خانوم!دختر: می دونی!

دلم… برای پیاده روی هامون… برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای شونه به شونه ات را رفتن و

دیدن نگاه حسرت بار بقیه… آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه… برای دیدن آسمون چشمای تو…

برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم… برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….!دختر: یادته همیشه میگفتی به من

میگفتی “خاتون”پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!دختر: ولی من که بور بودم!پسر: باشه… فرقی نمی کنه!دختر: آخ

چه روزهایی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من…پسر: …دختر: چت شد چرا چیزی

نمیگی؟ پسر: …دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…پسر: …دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…پسر: خدا… نه… (گریه)دختر:

چراگریه میکنی؟ پسر: چرا نکنم… ها؟ دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند… زودباش…پسر:

وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا پسر: باشه… باشه… تسلیم… گریه

نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خ[!]؟ پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی

امسال برات یه کادو خوب آوردم…دختر: چی…؟ زودباش بگو… آب از لب و لوچه ام آویزون شد …پسر: …دختر: دوباره ساکت شدی؟ پسر: برات…

کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…!تک عروس گورستان!پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم




نه… اشک و فاتحه



نه… اشک و فاتحه و دلتنگی

امان… خاتون من! توخیلی وقته که…

آرام بخواب بانوی سفر کرده ی من…



دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..۰!بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم…


دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 14:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..

یکی ک بهش اعتماد داری ..

بهت اعتماد داره ..

از دلتنگی هاش برات میگه ..

از دلتنگی هات براش میگی ..

آروم میشه .. آروم میشی ..

حسی ک هیچوقت ب تنفر تبدیل نمیشه ..

این حس مثل قطره های بارون پاکه ..!!

همچین آدمی رو تو زندگیتون دارین؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/4 - 16:47
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

یه شب خوب تو آسمون ، یه ستاره بود چشمک زنون ، خندید و گفت کنارتم تا آخرش تا پای جون ، ستاره ی قشنگی بود ، آرومو ناز و مهربون ، ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون ، اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون ، ابر اومد ستارمو دزدید و برد نامهربون ، حالا شبا به یاد اون زول میزنم به آسمون ، دلم می خواد داد بزنم آخه این بود قول و قرارمون ؟


دیدگاه  •   •   •  1392/05/31 - 13:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..

یکی که بهش اعتماد داری ..

بهت اعتماد داره ..

از دلتنگی هاش برات میگه ..

از دلتنگی هات براش میگی ..

آروم میشه ..

آروم میشی ..

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..

این حس مثل قطره های بارون پاکه ..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 20:38
+3
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ