یافتن پست: #قصه

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد

نه، هیچ اتفاقی نمی افتد

روزها

همان طور به روودِ شب می ریزند

که شب ها

به سپیده ی روز...

نه پرده ای

به ناگهان کشیده می شود

نه سرانگشت شاخه ای

به هوای ماه می جنبد

نه تو

از راه می رسی!

*

قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد

مثلن این که:

تو با شاخه ای گل سرخ در دست هات

از راه برسی و ...!

نه،

عین روز روشن است،

تو رفته ای بازنگردی

و من

مانده ام پشت این همه کاغذسیاه

تا هر لحظه

به اتفاق خاصی که قرار نیست بیفتد

فکر کنم!

حق

 

قصه‌ی کهنه دروغ بود

من و ما بچه‌گی کردیم؛

که به جای قصه خوندن؛ قصه رو زنده‌گی کردیم...

در ِ آرزو رو بستیم

دل‌امون به قصه خوش بود؛

رستم ِ کتاب کهنه ته قصه بچه‌کش بود...

حالا تو قحطی رویا اجاق ترانه سرده؛

کسی رو بخار شیشه دلُ نقاشی نکرده...

سر وُ ته زدن به دیوار

برگ آگهی ترحیم؛

یه نفر نوشته جمعه

رو همه برگای تقویم...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 23:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
"خر:راستی گوش کن چی میگم.اگه عشقت کشید یه سری به ما بزن!
میدونی آدرس چاکرت کجاست؟
فیل:بله قربون میدونم.
شتر:یادتم رفت داداش عیب نداره.اینجا از هرکی بپرسی کی خره میگه خر خودتی!!!"
(شهر قصه-بیژن مفید)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 16:56
+2
korosh
korosh

پرسپولیس شش انگشتی


عدد شش بین هواداران پرسپولیس ویژگی ها خاصی دارد.این عدد یادآور یک روز خوب در ماه شهریور برای پرسپولیسی هاست.


به گزارش خبر آنلاین ، خیلی ها می گویند نشان دادن عدد شش،که مختص پرسپولیسی ها است دیگر قدیمی شده است.به عقیده آنها کسی آن بازی را یادش نمی آید و اصلا فیلمی از دربی معروف شش تایی ها موجود نیست اما مگر می شود تاریخ را تحریف کرد؟!شش عددی است که پرسپولیسی ها به آن می بالند.آنها در شانزدهم شهریور سال 52 این عدد را در تاریخ جاودانه کردند تا هنوز هم که هنوز است به آن ببالند.



تیم ملی تایلند
 


یک - تایلندی‌ها هم استقلال را شناختند


بله دیگر! تیمی که در دربی 6 گل می‌خورد، مشخص است که ماجراهایش بین‌المللی می‌شود. این هم از تایلندی‌ها که گویا به خوبی قصه شش تایی شدن استقلال را می‌دانند و در روز بازی با استقلال، این طور عدد 6 را به رخ آبی‌ها می‌کشند!


علی پروین


دو- سلطان هم این مدلی است


علی پروین آدم محافظه‌کاری است و تا وقتی برای کاری که انجام می‌دهد، منفعتی نبیند، سمت آن کار هم نمی‌رود اما علی‌آقا هم این مدلی است! یعنی وقتی کسی برایش کری بخواند، خنده در لبش می‌شکفد و این‌گونه عدد 6 را به‌ فرد مقابل‌ نشان می‌دهد. او در آن دربی 6 - صفر، روی 4 گل تیم تأثیر مستقیم داشت.


  رضا حقیقی و نیلسون کوریا


سه-نیلسون خطرناک شد


نیلسون خطرناک‌ترین بازیکن پرسپولیس است. او گاهی اوقات در بازی‌ها آنقدر عصبانی می‌شود که تصور می‌کنی می‌خواهد مدافعان را کتک بزند! او این طوری عدد 3 را‌ نشان می‌دهد و البته علیرضا حقیقی با نیم متر قد بلندتر، کار را تکمیل می‌کند.


رویانیان


چهار- سردار و کاپیتان


این هواپیما که می‌بینید، آرم پرسپولیس را روی خودش چسبانده. واقعاً آرم دارد و فتوشاپ نیست. کاپیتان پرواز هواپیما ایستاده و عدد 6 را‌ نشان می‌دهد. سردار هم این طور مواقع کمی احساساتی می‌شود و با اینکه عینک به چشم دارد و لبخند به لب، یک 6 دیگر را ‌نشان می‌دهد تا ثابت کند یک پرسپولیسی است.


علی کریمی


پنجم- خیال کریمی راحت شد


عکس‌های زیادی در فضای سایبری از علی کریمی در کنار طرفداران فوتبال منتشر شده که همراهانش در عکس عدد 4 را ‌نشان داده‌اند و کریمی نیز عدد 2 را. کریمی همیشه نگران این موضوع است که کسی عدد 4 را در عکس یادگاری با او ‌نشان دهد اما این بار، خیال کریمی راحت است چون کودکی که می‌بینید، یک پرسپولیسی دو‌آتشه است.


 


ششم- سیم خاردارهای بی‌خطر!


چهره این دو نفر برای‌‌تان آشناست. محسن بنگر و علیرضا نورمحمدی. دو مدافع پرسپولیس. قدیم‌ها رسم بود که روی مدافعان قدرتمند تیم‌ها، لقب سیم خاردار را بگذارند ولی از آنجا که این دو نفر تا به حال کسی را مصدوم نکرده‌اند، کاملاً بی‌خطر هستند! این دو هم عاشق 6 شده‌اند.


خلعت بری


هفتم- خلعت را فریب نده!


به طور کلی محمدرضا خلعتبری از آن دست بازیکنانی است که هرگز فریب نمی‌خورد. دیدید با همین عجمانی‌ها چه کار کرد؟! او رفته با کسی عکس یادگاری بگیرد که طرف عدد 4 را به او ‌نشان داد و همین مسئله باعث شد خلعت فریب نخورده و یک عدد 2 را وارد عکس کند.


فرهاد مجیدی


هشتم- آهای فرهاد مجیدی...


به چشم‌های‌‌تان اعتماد کنید! این همان فرهاد مجیدی است. فرهاد اما به رفقایش اجازه می‌دهد با او شوخی کنند، مثل همین کسی که در عکس می‌بینید، عدد 6 را ‌نشان می‌دهد و فرهاد هم می‌خندد.


اینیستا


نهم- سلاطین 6تایی کننده!


آقایان، خانم‌ها... این دو نفر را می‌شناسید؟ آندرس اینیستا و ویکتور والدس دو سلطان در ترکیب بارسلونا هستند که بعد از زدن 6 گل به رئال‌مادرید، این طور مقابل دوربین‌ها ژست گرفته‌اند. آنها این مدل کری‌خوانی را از پرسپولیسی‌ها یاد گرفته‌اند احتمالاً!


  عابدزاده


دهم- این هم آقامورینیو!


البته فکر نکنید فقط بارسایی‌ها هستند که ماجرای شش تایی شدن استقلال را می‌دانند، رئالی‌ها هم از این قصه خبر دارند. این هم مورینیو سرمربی سابق رئال که می‌داند پرسپولیس چگونه 6 گل به استقلال زد.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 23:48
+1
-1
nanaz
nanaz

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!

نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!

آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!

... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!

باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !

قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!

و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است

پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !

سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !

تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!

تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !

و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !

حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !

بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !

و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

[​IMG]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 13:44
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

تو از من دور و من دلتنگ تو آبادی
و من ویرون همیشه قصه این بوده یکی گریون یکی خندون

دیدگاه  •   •   •  1392/06/12 - 21:08
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

تا یار نداری . سخن از یـــــــار مگو
با همچو منـــــی . قصه دلدار مگو
با حافظ و سعدی مگو قصه عشق
در محضر خیـــــــــــام از عطار مگو

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 21:52
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
من یادم رفته بود پایان قصه کجاست، من خودم را زده بودم به راه ِ نور، بو، بوی ِ سیب بوی بوسه های تو و طنین اسم کوچک خودم.


دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:55
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنای کور شدن را گره ها میفهمند

سخت بالا بری ساده بیایی پائین

قصه تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

چشمها بیشتر از حنجره ها میفهمند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:52
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

در جهان قصه کوتاهی دیوار مخور
حسرت کاخ رفیقو زر بسیار مخور
گردش چرخ نگردد به مراددل کس
غم بی مهری مردم بی عار مخور

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شاید دل من عروسکی از چوب است
مثل قصه ی پینوکیو محبوب است
اما چه دماغی داره این بیچاره
از بس که نوشتم:”حال من هم خوب است…!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 18:06

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ