melika
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،
نگفتم :عزیزم ، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ،رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ،متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .
گفتم :اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم
نگفتم :اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود .
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا،تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم :بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم :خدانگه دار ،موفق باشی ،خدا به همراهت.
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ،زندگی کنم.
شل سیلور استاین
AmirAli
قهوه چشمان توست
تیره ، تلخ
اما آرامبخش و اعتیاد آور
بیاین وسط
1393/01/9 - 17:16 ( لايک توسط 1 کاربر )دس دس
عقبیا دستا شله ها
احتیاجی ب من نیس کنار میشینم شماها ادامه بدید من کم آوردم پیشه شماها
1393/01/9 - 17:20نخیر پاشو بیا وسط دیگه
1393/01/9 - 17:21تمام رویاهام مریم.........عزیز زندگیم مریم
بعله.......... مثه اینکه یه اهنگ درخواستی داریم از
1393/01/9 - 17:30امید جهان..................
هله دان دان هله وه یه دانه ..یه دانه........
خواهشا وسط خالی نباشه..........
ممنون از شما جووناییه قدیم.....چه میکنه این بابا بزرگ......
الــــــــــــــــــــــهی زنـــــــــــــــــــــده باشـــــــــــی........
دس .........دس...............
اقایون دس خانوما رقص....
حالا برعکس...........
خانوما دس اقایون رقص..........