میگن اگه خورشید یه ذره نزدیکمون بود همه چیزو میسوزوند ولی خورشید خبر نداری یکی روی این زمین هست که فقط اسمش تمام وجودمو میسوزونه چن لحظه پیش با دیدن اسمت تو گوشیم تمام وجودم سوخت.
کاش میتوانستم خاموش شوم فنا شوم محو شوم من از این روزگار خسته شده ام از این لحظه هایی که حال مرا نمی فهمند و کند می گذرند بیزارم من از تمام شایدها و بایدها متنفرم . . . .
به من فرصت بده و آسان قضاوتم نکن جریان را داوری کن نه لحظه را گرفتار شگفتی نشو من انسانم نه درخت بنابراین مبرا از خطا نخواهم بود ارزش ما در این است که بتوانیم دمادم خود را مورد سوال قرار بدهیم خطاهای خود را بشناسیم و به جبران برخیزیم این فعلا همه ی حرف من با توست مگر آنکه این حرف پرسش هایی بر انگیزد...
اگر روزي بين ماندن و رفتن شک کردي... حتما برو... بي معطلي! چون نميبايست کار به شک مي کشيد،که بيانديشي يا نيانديشي! همان لحظه شک... کار تمام است...! نه اسمش عشق است؛ نه علاقه؛ نه حتي عـادت؛ حماقت محض است
گوش بده به من.. لحظه ای زبانت را به کام گیر.. تمام ِ من صداست، صدایی از جنس نجوا.. آنقدر فاصله ی میان ما کم است که همین زمزمه ها کافی ست.. اگر خوب گوش دهی به من.. آرام.. سخن اگر می گویی؛ آرام .. عاشق فریاد نمی کشد...
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!
» اين دل، هرجا كِ باشد، هر ساعتي كِ باشد، وقتي بِ سويَت پر بزند،، كز ميكند يك گوشه و رو ميكند سمتِ مشرق زمين/!/ بِ گمانش دنيا همه تو هستند و تو همة دنيايَ ش،،
اين دل برايَ ش همين يك لحظه از دنيا كافي ست وقتي فرصت پيدا ميكند تا بگويد :