pooriya jooon
عارضم به حضورتون كه الله اكبر چند جنبه داره : مثلا وقتي [!]ن سر نماز ميگه الله اكبر احيانا بايد بري زير ديگ رو خاموش كني... مثلا وقتي باباتون توي جمع ميگه الله اكبر ، يعني اين شرر و ورائي رو كه داري ميگي بس كن... يا وقتي يه دختر ميگه الله اكبر ، يعني داره دور خيز ميكنه بزنه دهنت رو سرويس كنه .....
Mohammad Mahdi
استاد به تركه ميگه با "اشكال "جمله بساز. ميگه:خواهرتو بيارماچش كنم استاد میگه اینكه " اشكال" نداره تركه میگه پس مادرتم بیار
Mohammad Mahdi
[!] چتر باز بوده میره برای مسابقه همه میپرن نوبتش میشه آخرین نفر مربیه بهش میگه حسن بپر میگه نمیپرم میگه چرا؟ میگه دیشب مامانم خواب دیده موقع پرش چترم باز نمیشه میگه خوب بیا چتر منو بگیر بپر ، چتر مربیشو میگیره و میپره باز میشه با خیال راحت که میومده پایین میبینه یه نفر با سرعت نور از بغلش رد شده و داره میگه حسن [!]ووووووووو
عسل ایرانی
دختره گوشيه دوست پسرش زنگ ميزده جواب ميده!!!! طرف ميگه: شما؟! ميگه: من خواهرشم!!!شما؟!! ميگه: منم همين الان فهميدم كه مادرتم!!!
حمید
* دقيقا اون زمان كه راننده تاكسي مي خواهيد سبقت بگيره حتما يه مسافر هست كه بگه: آقا پياده مي شم! * هشتاد درصد امتحانات پايان ترم براساس كلاسي است كه در آن غايب بوده اي! * اگر بليت نداشته باشي پول خرد هم نداري. وقتي پول خرد داري كه بليت هم داري. * اوني كه بيشتر از همه دوستش داري، عاشق اوني ميشه كه بيشتر از همه ازش تنفر داري! * كافيه يه بار تو كلاس، خونه يا مهموني عطسه كني تا 6 قرن بعد هركي مريض ميشه و تورو مي بينه ميگه من از تو گرفتم! * وقت نوبت ما ميشه نون بگيريم همون موقع آشناي شاطرم مياد نون بگيره! * واژه هاي «جون مادرت!» دقيقا وقتي از دهنت مي پرن كه طرف مقابلت مادرش رو از د ...
gamer
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - می خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت : - مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت : - نگران نباش پسرم . تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی . چون تو پسر او نیستی . . . !