sasan pool
من یک گروه زدم به اسم ماشین سرا چجوری توش مطلب بزارم دوستان؟
sasan pool
من عاشق یک بابایی شدم خیلی دوستش داشتم برای اینکه بهش برسم می خواستم کلیه خودم بفروشم ماشینمو هم بفروش پول بدم به یک سرهنگ فاسد تا از سربازی معاف بشم خلاصه توافق کردیم یک هفته قبل از عمل سرهنگ بازداشت کردن دیگه من کلیه خودم و نفروختم بعد از چند روز طرف به من خیانت کرد و رفت با یک نفر دیگه.اینا رو گفتم فکر نکنی عقده ای هستم عشق و این حرف ها رو تجربه نکردم برای خودم متاسفم که هیچ ارزشی ندارم کسی من و دوست داشته باشه.مهم نیست بعضی ها باید تنها باشن دیگه شکایتی ندارم از تنهایی و عادت کردم بهش توی وبلاگم اگه بری از بعد از شکست عشقی که خوردم توش مطلب گذاشتم 2 یا 3 تا شو خودم از خودم نوشتم باقیشو مطالب مورد علاقه خودم هست.http://sastanha.iranb[!].com.
sasan pool
چه جالبه سایت دوست یابی هستش.همه توش با هم رفیق هستن.پسره نوشته عاشقتم سگ دختره نوشته میمیرم برات گربه.خیلی با حاله من میرم میخندم.طرف قیافه اش مثل شتر میمونه.نوشته پسر ها خوشگل پیغام دوستی بدن.یعنی دو ساعت از خنده مردم انقدر خندیدم اشک از چشمام آمد.واقعا اعتماد به نفس خداست.قربون تنهایی برم راحتی از صبح تا شب خودمم گور پدر دوست دختر و دوست پسرم.من و ماشینم دو تایی گور پدر خانواده هم کردن.چند وقت دیگه یک کاسکو هم می خرم میشیم سه تا.یک وبلاگ هم دارم توش مطلب میزارم خوبه دیگه.
امیرحسین
شانس آورد ماشین قاضیش خوب بود وگرنه الان اعدام شده بود...
mina_z
: غضنفر با لباس تو رودخونه شنا می کرده، ازش می پرسن چه کار می کنی؟ می گه: لباسامو می شورم… بهش می گن: ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟ می گه: داریم، ولی وقتی می رم اون تو سرم گیج می ره!
مطالعه کن....!
1390/10/20 - 21:59[لینک]
[لینک]
ممنون عسل بانو.
1390/10/20 - 22:03