یافتن پست: #مامان

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی ما دخدرا...
که اگه نباشیم
: رنگای صورتی توی مغازه ها خاک میخورن!
لواشک فروشیا ورشکست میشن !
تمام عروسكای دنیا بی مادر میشن!
خونه سوت و کور میمونه و کسی نیس جنگولک بازی دربیاره!
دیگه کسی نیس مامانا بهش غر بزنن!
پسرا دققققققق میکنن!
سوسکا افسردگی میگیرن چون کسی نیس ازشون بترسه!
توی یخچالا جای سالاد خالی بود!
ظرفای شیشه ای و چینی چندین سال کار میداد و نمیشکست!
واقعن عجب چیزی هستیما... !!! خلاصصصه...
کوچه تنگه بله...دخدر قشنگه بله...
جلو جلو روزمون مبارک ..
7 دیدگاه  •   •   •  1393/06/5 - 22:23
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه بچه كه بودیم هر موقع كه قهر میكردم مامان بزرگم صداشو بلند میكرد میگفت: هر كی قهر كنه شوهر میخواد...!!!!!!!
منم میزدم زیر گریه میگفتم اصلنم اینجوری نیس!!!! مامااااااان( **)
دیروز سر سفره گودزیلامون 11 سالشه به خاطر ته دیگ سیب زمینی قهر كرد
مامانم صداشو بلند كرد گفت هركی قهر كنه شوهر میخواد.!!!!
اونم جیغ زد و گفت:
آره شوهر میخوام زودتر برم از دست شما راحت بشم مشكلی داری؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/4 - 19:39
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ھفتھ پیش مامانم لباسامو شست، آورد گذاشت روی تختم تا من جمعشون کنم، بذارم توی کمد.
ھیچی دیگھ... الان یھ ھفتھ است روی سطح ناھموار می خوابم! کمر درد داره از پا درم میاره!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/3 - 18:52
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند روز پیش رفته بودیم خونه ی خالم
.
.
.
.
.
.
خالم سوپ درست کرده بود ....
خیلی خوشمزه بود.
.
.
.
.
.
دیروز مامانم میخواست روی خالمو کم کنه،
سوپ با خامه شکلاتی درست کرد...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اینجا ، بیمارستان بقیه الله .. :|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/3 - 18:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
" دست نزن کمه "



جملۀ همۀ مامانا وقتی دارن سیب زمینی سرخ میکنن !



عاقا ولی من خداییش متوجه نمیشم که چرا وقتی مامانا میدونن



بچه هاشون سیب زمینی سرخ کرده دوسدارن



یه کم بیشتر درست نمیکنن والاااااا
دیدگاه  •   •   •  1393/06/1 - 20:53
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو خــونه ما مامانم تــو غذا نمک نمیریزه،اعضای خانواده لقمه هاشونو رو میمالونن رو سر و صورت من بعد میخورن...

حالا شما هی قدر مـــنو ندونید
دیدگاه  •   •   •  1393/06/1 - 20:32
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه مدتی بود همش فکر می کردم من بچه سرِ راهی هستم
تا اینکه یکی از عکس های بچگیامو بردم به مامانم نشون دادم برگشته میگه : آخِی، چه نازه، کیه؟؟
.الان دیگه مطمئن شدم... !!:|
دیدگاه  •   •   •  1393/05/30 - 20:10
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !
مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه :
این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !
دیدگاه  •   •   •  1393/05/30 - 18:58
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روزای عادی،
مامان من دارم میرم بیرون، باشه عزیزم مواظب خودت باش...
روزایی که قرار دارم،
مامان من دارم میرم بیرون،
وایسا وایسا منم باهات بیام!!!
از کجا میفهمه خووو؟
دیدگاه  •   •   •  1393/05/29 - 19:16
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی دوس دارم وقتی عصبانی میشم
.
.
.
.
.

.
مثل تو فیلما بزنم آینه رو بشکونم
ولی نمیشه
مامانم جـــــــــــــــِـــــرَم میده میفهمی؟!
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/29 - 12:53
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ