مدعیان رفاقت ، هر کدام تا نقطه ای همراهند ...
عده ای تا مرز منفعت...
عده ای تا مرز مال...
عده ای تا مرز جان...
عده ای تا مرز آبرو...
و همگان تا مرز این جهان...
تنها تویی که همواره می مانی... !
رهـــــایم نـکن
دیدم در آن کویر درختی غریب را ّ
محروم از نوازش یک سنگ رهگذر تنها نشسته ای بی برگ و بار زیر نفسهای آفتاب
در التهاب در انتظار قطره باران در آرزوی آب ابری رسید چهر درخت از شعف شکفت
دلشاد گشت و گفت ای ابر ای بشارت باران آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟
غرید تیره ابر برقی جهید و چوب درخت کهن بسوخت چون آن درخت سوخته ام
در کویر عمر ای کاش خاکستر وجود مرا با خویش می برد
باد باد بیابانگرد ای داد دیدم که گرد باد حتی خاکستر وجود مرا با خود نمی برد
دل نوشته یک دختر رو 10000تومانی پشت ده هزار تومانی نوشته بود:
پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرا به دست صاحب خانه مان سپرد...
خدایا چقدر میگیری...!!که بگذاری شب اول قبر قبل از اینکه تو ازم سوال کنی
من یه چیزایی ازت بپرسم؟
من آهنگ غریب روزگارم غمی در انتهای سینه دارم تمام هستی ام یک قلب پاک است که آنرا زیر پایت می گذارم شبی غمگین شبی باران و سرد مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستیم بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
قاصدک غم دارم ،
غم آوارگی و دربدری غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
قاصدک دریابم ! روح من عصیان زده و طوفانیست آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم غم به اندازه سنگینی عالم دارم قاصدک غم دارم
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی قاصدک حال گریزش دارم می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست
پستی و مستی و بد مستی نیست میگریزم به جهانی که مرا ناپیداست شاید آن نیز فقط یک رویاست!!!
ای دوست تو غم داری و من غم دارم
تو حوصله کم داری و من کم دارم
تو قدر مرا بدان و من قدر تو را
چون هر چه توراست جمله من هم دارم
قدیسان به هر کجا خانه کنند،
فضای خویش را زیبا سازند
بنگر که افلاکی عظیم
ستاره ای را همراه شده اند.
غمگین مشو عزیز دلم
مثل هوا در کنار توام
نه جای کسی را تنگ می کنم
نه کسی مرا می بیند
نه صدایم را می شنود
دوری مکن
تو نخواهی بود
من اگر نباشم.
درباره من : کمی خسته کمی ارام کمی دلگیر از ان رویای نا فرجام.... همه ما اینجا عكسای قشنگی داریم، مجردیم و تحصیل كرده بر حسب اتفاق همه لیسانس به بالا هستیم و به ندرت پیش میاد كه ایران درس خونده باشیم، از نظر اوضاع مالی كه اصلا حرفشم نزن، همه بیزینس و سرمون شلوغ ؛ اونقد كار رو سرمون ریخته كه زیاد فرصت واسه نت اومدن نداریم پس بهتره واسه آشنایی بیشتر و بقای دوستی از امكاناتی مثل تلفن همراه یا حداقل از تلفن شخصی اتاقمون استفاده كنیم، اكثرا زندگی مجردی با دوستان داریم و اتفاقاً پایتخت هم زندگی می كنیم، از نظر هنری یه جورایی همه هنرمندیم، وقتی كم میاریم گیتار می زنیم وقتی هم زرنگیم سه تار می زنیم، ورزشكار هستیم و تو ورزشای انفرادی فعالیت می كنیم (اكثرا بیلیارد و سواركاری) وب سایت شخصی مون كه در حال احداثه و چون خیلی بیزی هستیم این روزا هنوز فرصت كافی واسش نداریم، از مسافرت به كشورای خارجی بگیم، فقط منطقه ی مثلث برمودا رو نرفتیم اونم به خاطر مسایلی كه قطعاً خودتون اطلاع دارید، از نظر زبانهای خارجی فقط فارسی مون یك كم ضعیفه كه باید ببخشید و علتش هم عرض شد خدمتتون "تحصیلات دانشگاهی خارج از كشور"، شبها تا دیر وقت كارهای شركت رو انجام میدیم و چون باید بصورت آنلاین انجام شن اجباراً مسنجرمون هم آنلاینه، ولی خداییش با كسی چت نمی كنیم اصلا اگه دوست دارید User و pwd بهتون بدیم كه ببینین فقط شما تو اد لیستمونین، از نرم افزارهای جاسوسی هم استفاده نمی كنیم، به ما چه ربطی داره شما تو شبكه چی كاره ای فقط انتظار نداریم جواب آفها رو ندین، اااا دیدین داشت یادمون می رفت، به شدت از دروغ متنفریم و اصلا اهل كلاس گذاشتن نیستیم، اصلا این صداقتمون بود كه ما رو به اینجا رسوند، اگه احتمالا با كسی تو نت آشنا شدیم صرفا به خاطر این بوده كه از پروفایل و اخلاقش خوشمون اومده و اصلا به خاطر عكسش نبوده كه براش پیام دادیم...راستی هممون اسم و عكسامون هم واقعیه.مگه نه؟!!..........