ronak
کبوترمی خندید به اینکه
چرا من هرروز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم ،
من می گریستم به اینکه حتی کبوتر
هم محبت مرا از سادگی ام میپندارد.
چرا من هرروز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم ،
من می گریستم به اینکه حتی کبوتر
هم محبت مرا از سادگی ام میپندارد.