gha3m
نميخواهم دگر از زنده گانی کامرانی را
که سر کردم به چشمان تر ايام جوانی را
تو چون جا داری اي غم در دل مسکین ویرانم
نميخواهم دراين خلوت حضور شادمانی را
ronak
خیاط خوبی ست خدا اما دل مرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!… شاید بی هوا تنگ به سینه ام کوک زد
ronak
گمشدم میان اشکهایی که هرگز در چشمانم نماندند در اتاقی که رنگی به جز تاریکی ندیده تنهایی روح عذاب دیده مرا پر میکند گذر زمان غصه های مرده ام راجان تازه ای بخشید نبود تو وجودم را به ارامی در خود میکشد درد احساسات سفیدم را تیره کرد اما هیچکس به سکوتم گوش نداد
امید
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن (از کتاب گزیده جملات دکتر علی شریعتی اگه کسی این کتاب رو میخواد ایمیل بده تا بفرستم)
mohsen
عمرا" اگه این نوع بیمه جواب بده اولین پیچ جاده ماشین تهِ دَره ست
Mohammad Mahdi
تو تنها باش و من تنهای تنها*که دارم وقت تنهایی سخن ها*نگاه عاشقم تا آسمانهاست*مرا تا عرش اعلا نردبان هاست*نماز خلوتم را صد قنوت است*کلام شعر تنهایی سکوت است....