یافتن پست: #مرد

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زن به خاطر طبیعتش ضعیفه...

اما در مقابل سختیا بیشتر از یه مرد تحمل داره...

تنها چیزی که زن رو از پا در میاره تو خالی از آب در اومدن مردشه...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 16:19
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
این یه علامت لایک معمولی نیست معانی و مفاهیم زیادی داره حداقل برای من
بدین معنا که همه شماها را عاشقانه دوست دارم حتی اگر منتقدم باشید
ببخشید که مطالب شما را نتوانستم لایک کنم
در دوستی کم کاری کردم
اگر توهینی کردم یا حرف نابجایی زدم ببخشید
سلام کردید و جواب ندادم
این لایک یعنی همینکه اینجا حتی برای مدت کوتاهی دور هم جمع هستیم از نظر بنده حقیر مقدسه
این جمع یه جمع دوست داشتنی است و باید حفظ بشه
دوستان عزیزم عاشقانه دوستتان دارم
10 دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:34
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
طوری عکستان را فتوشاپ نکنید که طوری شود وقتی مردم شما را ازنزدیک ببینند فکر کنند طوری شده ! :| :))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:30
+5
nanaz
nanaz
در CARLO


درد دلو گریه ساره زن پاکدامنی که احساسات و باورش در این تنگنای زندگی به غارت رفته است:

"با توام.باور کن زن بودن کار دشواریست."

مرض در دل تو ،حجاب بر سر من!

حق حضانت برای تو ،درد زایمان برای من!

نام خانواده برای تو ،زحمت خانواده برای من!

چهار عقد ، برای تو ،"حسرت عشق" برای من!!

هزار صیغه برای تو ،حکم سنگسار برای من!

هوس برای تو! ،عفاف برای من!

برای تو فقط پوشش (......) ،برای من روکش حتی شده صورت!!

هــــــــــــــزار ســـــــال گذشت این مرض دلت درمان نشــــــــــــــد!! ..

همه چیز برای تو ؛ و هیچ برای من .

براستی زن بودن کار مشکلی است :
مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی ،
همانند یک مرد کار کنی ، شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک خانم مسن در خفقان فکر کنی

این صبرو فریاد در سکوت افتخار شیر زنان پاکدامن است!درود بر آنها
(البته این متنو خطاب هاش بلا نسبته تمام شیر مردان دل پاک[​IMG]


دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:01
+4
nanaz
nanaz
سخت آشفته و غمگین بودم…
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
... درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند ز من
و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...

چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...

سومی می لرزید...
خوب.. گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را میگشت

تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا

همچنان میلرزید...
پاک تنبل شده ای بچه بد
"به خدا دفتر من گم شده آقا ، همه شاهد هستند"
"ما نوشتیم آقا"

بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا میکرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...

گوشهء صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز ، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد.…
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوبِ ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید...

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش ، و یکی مردِ دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید..

سخت در اندیشه آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمیگشته
به زمین افتاده
بچهء سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
میبریمش دکتر
با اجازه آقا...

چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودکِ خرد و کوچک
این چنین درس بزرگی میداد
بی کتاب و دفتر...

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار از خود من بود و نمیدانستم

من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد ، درس زیبایی را...
که به هنگامهء خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی

***

یا چرا اصلاً من
عصبانی باشم

با محبت شاید،
گره ای بگشایم


با خشونت هرگز...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 14:38
+5
nanaz
nanaz
در CARLO
بخشيد باز جنسيتت را فراموش کردم !
پسر سرزمين من ,

معلوم هست کجايي خيلي وقت است تو را گم کرده ام
ديروز داشتي مردانه در ميدان ميجنگيدي . . .
امروز داري توي آرايشگاه ها ابرو بر ميداري ، مو رنگ ميکني ، دماغت را سر بالا ميکني . . .
اهاي پسر سرزمين من . . .


دختراااااااااااااااااااان سرزمين من نياز به مردي دارند که محکم باشد ، قوي باشد در سختي ها ، در دشواري ها همراه و هميارشان باشد انقدر قوي باشد که همه دنيا در برابرش کم بياورد . . .


اهاي پسر سرزمين کمي اهسته برو . . .
به کجا چنين شتابان . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 13:18
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


در این شهر صدای پای مردمیست که همچنانکه تو را میبوسند،طناب دار تو را میبافند، مردمیکه صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت میکنند،در این شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری…


دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 12:04
+4
nanaz
nanaz
در CARLO

ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ
ﺑﺒﻮﺳﻤﺖ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ
ﺑﻬﺶ ﯾﺰﻧﻪ ... ﺑﺒﻮﺳﺘﺶ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺳﺮﺷﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ ... ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻪ
ﺑﺮﺍﺵ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩﻩ ... ﮐﻠﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ
ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ... ﮐﻠﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ
ﺯﯾﺮﭘﺎﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ...
ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻡ !
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺪﻩ ... ﺗﻮ
ﻓﻘﻂ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯾﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻧﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ...
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮ ... ﻗﻠﺒﺸﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﮐﻒ
ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﻣﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ...
ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺑﯿﺎ ... ﻧﻪ ﺑﺎ
ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ...!
ﭼﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﺷﻬﻮﺗﺖ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ
ﺣﻮﺿﭽﻪ ﺯﻻﻝ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻣﯿﺸﻮﺭﯼ؟
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ؟
ﺑﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺟﻨﺴﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ ... ﺑﻪ
ﺗﻤﻮﻡ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ
ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ ... ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺷﻮﻥ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯽ ...
ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ
ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﯼ ... ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ
ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯼ ... ﻓﮑﺮﺷﻮ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩﯼ ...
ﺁﺭﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ ...!
ﭘﺲ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﻪ !
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻢ ﺟﻨﺴﺎﯼ ﺧﻮﺩتوﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ
ﺣﻮﺍﺳﺘﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﻪ


 

آخرین ویرایش توسط nanaz در [1392/05/19 - 12:03]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 12:01
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


در این شهر صدای پای مردمیست که همچنانکه تو را میبوسند،طناب دار تو را میبافند، مردمیکه صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت میکنند،در این شهر هر چه تنهاتر باشی پیروزتری …


دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 11:55
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


اونجآش کھ مےگھ ...ازین همه نامردی...قلبم داره می میره کم کم...من از تو می پرسم خدایا...اینجا زمین یا جهنم...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 11:41
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ