♥ نگار ♥
ینی یه دونه پشه نیم ساعته کاری با من کرد که چنگیز خان با مردم دنیا نکرد !!!
♥ نگار ♥
ﭘﻴﺮ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﻲ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ
ﺑﺮﻳﻢ ﺷﻤﺎﻝ !
ﻣﻨﺸﻲ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ
ﻣﻴﺮﻡ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ !
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻳﮏ...
ﻫﻔﺘﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻴﻪ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺧﺼﻮﺻﻴﺶ
ﮔﻔﺖ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﻣﺮﺧﺼﻲ !
ﺷﺎﮔﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮔﺶ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎ ﺟﻮﻥ
ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻌﻄﻴﻠﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﻳﻢ ﺷﻤﺎﻝ؟ !
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻗﺮﺍﺭﻭ ﺑﺎ ﻣﻨﺸﻲ ﮐﻨﺴﻞ
ﮐﺮﺩ
منشی به شوهر گفت قرارم کنسل شد
شوهره هم قرار کنسل کرد
دوست دختره با شاگردش گفت بیا سر کلاس
شاگرد هم به بابا بزرگش گفت من نمیام شمال
دوباره ﭘﻴﺮ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﻲ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ
ﺑﺮﻳﻢ ﺷﻤﺎﻝ !
♥ نگار ♥
در مردها:حسی هست که اسمشو میذارن "غیرت" و
به همون حس تو خانوما میگن:"حسادت"
اما من،به هردوشون میگم "عشق"
تا عاشق نباشی نه غیرتی میشی نه حسود!
♥ نگار ♥
مرد : ناهار چی داریم ؟
زن : ماکارونی
مرد : نمی خورم دوست ندارم
زن : چطور شنبه و یک شنبه و دو شنبه
و سه شنبه و چهار شنبه و پنج شنبه خوردی دوست داشتی !
♥ نگار ♥
گاهی وقتا حستو / بسوی مــن روانــه کن
گاهی وقتا هـوسٍ / بوسه ی عاشقانه کن
گاهی وقتا که تنت / لـبریزه از حـــرارتٍ
بیا به لحظه ای که / قشنگترین حماقتٍ
بیا یک بوسه همراه شو / با این احساس سردرگم
نترس از حــرف این دنـیـا / نترس از حـرف این مردم
بـیـا حـرفـامـــو بــاور کــن / غم و اندوه و کمتر کن
نه این بوسه برام بس نیس / بیا حالم رو بهتر کن
بردیا نجفی///خرداد