♥ نگار ♥
حکایت کرده اند :
شخصی الاغش را میزد
عالمی به او رسید و گفت: نزن گناه است
مرد گفت:ببخشید نمیدانستم فامیل شماست
عالم گفت : نه میترسم عاق والدین شوی ((=
♥ نگار ♥
بهشت من زیر مردمک چشمانته ...
هنگامی که پلک هایت سایه بان عشقمان میشود !!!
♦♦♦ افشین احسن ♦♦♦
AmiR
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشکی میره طرفش میگه:
کاکا وسعت پر رو حال میکنی؟ عقابه میگه: برو حوصلتو ندارم!
گنجشکه بازم پیله میکنه میگه: کاکا وسعت بال رو حال میکنی؟
عقابه بازم میگه: برو حوصلت و ندارم و گرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه
! گنجشکه میگه: مردی بیا! عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میرزونه
گنجشکه در حال افتادان میگه کاکا هیکل و حال میکنی!