parham
بیشتر مردها آرزوی بزرگ دارند ، اول داشتن خونه ، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه!!
parham
یه سری اس زن و شوهری
هر مردی باید یکروزی ازدواج کنه،چون شادی تنها چیز زندگی نیست !
برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود
چون این انصاف نیست که بعضیها
شادتر از بقیه زندگی کنند
برای پول ازدواج نکنید ، میتونید اونرو با بهره کمتری قرض بگیرید
ضرب المثل اسکاتلندی
من از همسرم پرسیدم که برای سالگرد ازدواجمان به کجا برویم؟
او گفت: به جائی که تا حالا نرفتم
من گفتم: نظرت راجع به آشپزخانه چطوره !!؟
اسکاروایلد
parham
پشت کامیونارو دقت کردین؟!
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!
اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!
اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری!
اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!
التماس۲A!
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!
ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!
بپر بالا که گیر نمیاد!
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!
بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!
بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه!
به مادرت رحم کن کوچولو!
تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!
تاکسی نارنجی / از من نرنجی!
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!
جون من داداش یه خورده یواش!
شاهین
تا حالا دقت کردی تو فیلمای ایرانی زنه با شوهرش شب دعوا میکنن بعد مرده تو حال رو مبل میخوابه یه هفته بعد زنه حق میزنه فکر کنم ایرانیا گرد افشانی میکنن
t @ r @ n e
———————————
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت به
انتظار آمدنش نشستم وقتی دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا
دوست داشتم وقتی اوتمام شد من اغاز شدم و چه سخت است تنها متولد
شدن مثل تنها زندگی کردن مثل تنها مردن
شاهین
مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه. یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو می شناسی؟ راننده می گه: نه… راننده واسه یه مسافر خانم که دست تکون می داده نگه می داره و خانمه عقب می نشینه. مسافر مرد دوباره از راننده می پرسه: منو می شناسی؟ راننده می گه: نه. شما؟ مسافر مرد می گه: من عزرائیلم. راننده می گه: برو بابا! اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانمه از عقب به راننده می گه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف می زنین؟ راننده تا اینو می شنوه ترمز می زنه و از ترس فرار می کنه… بعد زنه و مرده با هم ماشین رو می دزدند!
t @ r @ n e
من زمين خوردهي جعبه ي سياتم،توپولف!
کشتهي تيپ زدن و قـدّ و بالاتم، توپولف!
مردهي ريپ زدن و ناز و اداتم، توپولف!
قربـون اون نوسانــات صداتم، توپولف!
يه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم، توپولف