یافتن پست: #مرد

darya
darya
تقدیم به همه ی خانومهای ایرانی
...
یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه:

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون كنن؟؟
...
یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟

پسره لبخندی میزنه و میگه:

ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملكه انگلستانو لمس كنه؟!

پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... ... نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!!

پسر میگه: خانومای ما همه ملكه هستن!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 17:13
+8
hadith
hadith
آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد.

اسکار وایلد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:56
+5
ronak
ronak
شیــــرین بهانه بود !

فرهـــاد تیشه میزد تا نشنود

صدای مردمانی که در گوشش میخواندند

دوستـــــت ندارد..............
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:56
+5
ronak
ronak
چرا می گویند ” پاییز ” و نمی گویند ” دست ییز ” ؟!

چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!

چرا می گویند ''شامپو'' و نمی گویند ''ناهارپو''؟!

چرا می گویند '' مرده شور '' و نمی گویند '' مرده ترش '' ؟!

چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!

چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!

چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!

چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!

چرا می گویند " ماشین " و نمی گویند "شماشین " ؟!

چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” ؟

چرا؟{-36-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:26
+4
شاهین
شاهین
ای کسانی که ایمان اوردید
.
.
.
.
خو نامردا مارا هم می اوردید
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:10
+4
ronak
ronak
پسره1روز قبل ولنتاین میره مغازه و میگه : آقا کارت پستال " تو تنها عشق منی " رو دارید؟
مرده میگه : بله داریم.
میگه : پس 12تا بدید لطفا ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:00
+5
ronak
ronak
باورت نمیشه سوپ جنین هست؟؟ این عکس هارو ببینین |:
هرکس فحشی چیزی داره راحت باشه ...
12 دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 14:47
+6
mina_z
mina_z
مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 13:45
+3
حمید
حمید
آخه .... تو اون صورتت!
ببین چی کار کردی من باید واسه جامعه مردان تاسف بخورم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 13:36
+2
saeed
saeed
سر کلاس ادبيات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن - رفتم ... رفتي ... رفت ... ساکت مي شوم ، ميخندم ولي خنده ام تلخ مي شود استاد داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده ! و من مي گويم : - رفت ... رفت ... رفت ... رفت و دلم شکست ... غم رو دلم نشست ... رفت و شاديم بمرد ... شور از دلم ببرد ... رفت ... رفت ... رفت ... و من مي خندم و مي گويم : خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است .............. کارم از گريه گذشته به سيه
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 12:21
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ