یافتن پست: #مرد

vahid lahiji
vahid lahiji
زن قداست دارد،

براى با او بودن باید "مرد" بود !

نه نر ... !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 19:45
+3
vahid lahiji
vahid lahiji
گاهی ... ،

آری ، گاهی هزار وبلاگ هم که عوض کنی و به هزار نام مستعار هم که بنویسی ، باز هم سنگینی حرفهایی را در دلت حس خواهی کرد، حرفهایی که نه می توانی به کسی بگویی و نه اینکه آنرا بنویسی ...

به قول گیله مرد : گفته ها ، قطره ای از دریای نگفته هاست ...

نمیدانم شاید باید چاهی پیدا کرد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 19:37
+2
poria
poria
چرا خانمها نمی توانند نقشه بخوانند/ .....

برای اینکه فقط ذهن مرد هستش که میتونه تجسم و درک کنه که یک کیلومتر با یک سانتی متر نشون داده شده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 19:28
+4
poria
poria
اصفهانیه بیدار می شه می بینه زنش مرده.‏ به دخترش می گه:‏ اختر!‏ [!] مُردس.‏ صبحونه واسه دو نفر درست کن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:41
+1
poria
poria
[!] میره پیک نیک زنش میگه بشینم زیر اون درخت خوبه.[!] میگه نه همین وسط جاده پتو بنداز امن تره!زنش میگه اینجا ماشین میزنه خلاصه بعد از کلی جر و بحث میندازن وسط جاده.بعد میبینن یه کامیون داره میاد طرفشون هر چی بوق میزنه اونا از جاشون تکان نمیخورن کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.[!] به زنش میگه اگه زیر درخت بودیم الان مرده بودیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:40
+1
امید
امید
زن عشق می كارد و كینه درو می كند ...
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر.
می تواند تنها یك همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی!
در محبسی به نام بكارت زندانی است و تو ...
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی ...
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...؟
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد
شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:31
poria
poria
یه روز یه [!] یه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش؛ غولش در میاد و میگه: ‌دو تا آرزو بکن. مرده میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده. مرده یه کم میخوره؛ میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:21
+4
poria
poria
[!] زنگ میزنه ۱۱۸، میگه: ببخشید شماره تلفن اصغر رو دارین؟! یارو میگه: نه. مرده میگه: پس من میخونم یادداشت کنین
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:20
+4
-1
poria
poria
یه [!] خودش رو میزنه به موش مردگی، گربه‌ها میخورنش
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:17
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ