یافتن پست: #مرد

aB'Bas S
aB'Bas S
چه سخت است یکرنگ ماندن در دنیایی که مردمش برای « پررنگ شدن » حاضرند هزار رنگ باشند...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/3 - 11:01
عسل ایرانی
عسل ایرانی
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. سقراط از او پرسید، " در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟" پسر جواب داد: "هوا" سقراط گفت: " این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 17:40
+8
yasaman
yasaman
يكي 100 تومان تو صندوق صدقات مياندازه و سوار ماشينش ميشه و 50 متر بالاتر تصادف ميكنه و ميميره. اون دنيا به خدا ميگه من كه 100 تومان تو صندوق انداختم .پس چرا مردم.خدا ميگه ها 100 تومانيت گوشه نداشت
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 15:56
+5
gha3m
gha3m
در زندگی فهمیده ام که : اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک زندگی خوب حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند ..!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 15:46
+3
ronak
ronak
خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم تمام تن شدم زخمی ز تیغ همقطارانم خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 23:05
+4
ronak
ronak
تاریکی که ترس ندارد از مردمانی بترس که در روز روشن قصد تاراج احســــــــاست را دارند
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:53
+3
aB'Bas S
aB'Bas S
دو شکارچی اهل نیوجرسی در جنگل بودند که یکی از آن ها روی زمین افتاد. او نفسش بند آمد و چشمهایش وارونه شد. دومی گوشی تلفن خود را برداشت و با اورژانس تماس گرفت و به اپراتور اورژانس گفت: «دوستم مرده! چه کار کنم؟» اپراتور با صدای آرامی در جواب گفت: «خونسردی خود را حفظ کنید. من به شما کمک می کنم. اجازه دهید اول از مرگ دوست شما مطمئن شویم.» سکوتی پشت خط تلفن حاکم شد و ناگهان صدای شلیک گلوله ای به گوش رسید. شکارچی گوشی را برداشت و گفت: «حالا چه کار کنم؟»
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:17
+4
aB'Bas S
aB'Bas S
به نظرتون رانندش مرد بوده يا زن؟
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:06
+4
mina_z
mina_z
عشق شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است كه برای بردنش نیازی به پارتی نیست !! برایش مهم نیست كه تو "شاهی یا گدا" ! مردی یا زن ! هر چه كه هستی ، باش ! فقط تنها شرطش این است كه ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:01
+4
عسل ایرانی
عسل ایرانی
اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند، هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 21:53
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ