ronak
به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم
ronak
به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم
ronak
درویشی را دیدم شتابان می دوید! گفتم،ای درویش کجا..؟ گفت، مراسم عزا:! گفتم چه کسی مرده..؟ آهی کشید وگفت، مردانگی و وفا…!!
gha3m
آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند...!!! زندگی یعنی : ناخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن دیوانه وار عشق ورزیدن و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن .
gamer
روزي لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند مي دهم که کامروا شوي . اول اينکه سعي کن در زندگي بهترين غذاي جهان را بخوري! دوم اينکه در بهترين بستر و رختخواب جهان بخوابي و سوم اينکه در بهترين کاخها و خانه هاي جهان زندگي کني پسر لقمان گفت اي پدر ما يک خانواده بسيار فقير هستيم چطور من مي توانم اين کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمي دير تر و کمتر غذا بخوري هر غذايي که ميخوري طعم بهترين غذاي جهان را مي دهد. اگر بيشتر کار کني و کمي ديرتر بخوابي در هر جا که خوابيده اي احساس مي کني بهنرين خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستي کني و در قلب آنها جاي مي گيري و آنوقت بهترين خانه هاي جهان مال توست.
gamer
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - می خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت : - مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت : - نگران نباش پسرم . تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی . چون تو پسر او نیستی . . . !
gamer
روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت : اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1 اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10 اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100 اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000 ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000 صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .
gamer
یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده: هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟ دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو به طرف پلنگ نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین! پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتماً یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده! دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقاً منظور منم همین بود