یافتن پست: #منتظر

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کسی که روی تو دیدست حال من داند----  که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست----  که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد----  دلش ببخشد و بر جانت آفرین خواند اگر به دست کند باغبان چنین سروی----  چه جای چشمه که بر چشم هات بنشاند چه روزها به شب آورد جان منتظرم----  به بوی آن که شبی با تو روز گرداند به چند حیله شبی در فراق روز کنم----  وگر نبینمت آن روز هم به شب ماند جفا و سلطمت می رسد ولی مپسند----  کهگر سوار براند پیاده درماند به دست رحمتم از خاک آستان بردار----  که گر بیفکنم ﮐس به هیچ نستاند چه حاجتست به شمشیر قتل عاشق را----  حدیث دوست بگویش که جان برافشاند پیام اهل دلست این خبر که سعدی داد----  نه هر که گوش کند معنی سخن داند

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:04
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای کیسه ایست ، هول هولکی و دمدستی. این دوستی ها برای رفع تکلیف خوبند اما خستگی ات را رفع نمی کنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمی کند خاطره نمی شود فقط از سراجبارمی خوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمی کنی . دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو . این دوستی ها جان می دهد برای مهمان بازی برای جوکهای خنده دارتعریف کردن برای فرستادن اس ام اس ها و ایمل های صد تا یک غاز. برای خاطره های دم دستی. اولش هم حس خوبی به تو می دهند. این چای زود دم خارجی را می ریزی در فنجان بزرگ. می نشینی با شکلات فندقی می خوری و فکر می کنی خوشحال ترین آدم روی زمینی. فقط نمی دانی چرا باقی چای که مانده درفنجان بعد از یکی دوساعت می شود رنگ قیر یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگ می دهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای . دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سر گل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته آهسته بنوشی اش و زندگی اش کنی ونتوانی فراموش اش کنی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 11:51
+4
saman
saman
در CARLO
 یه سوال فنی:

چرا "فوت” سرده و "ها” گرمه ؟

مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت” میکنی سرده و "ها” میکنی گرمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منتظر جواباتونم؟؟؟
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/3 - 11:09]
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 11:08
+5
AmiR
AmiR
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
صدامو میشنویو جواب نمیدی پس بدون تو از هرچیز وهرکس نامردتری و بی انصاف.آخه چرا باهام بازی میکنی.تو ک دلت نمیادش پس چرا اینجوری میکنی

<<<{-31-}خدا هنوز منتظرشم که برگرده با این که چند وقته رفته رفتنش داره منو میسوزونه برشگردونش بهم{-31-}>>>>
                                                                                                        {-35-}                    {-35-}                            {-35-}
آخرین ویرایش توسط Dante در [1392/05/2 - 21:16]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 21:15
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


در من تنیده راز خیال‌های مبهم تو آنجا که حلزون‌های لزج لابلای برگ‌هایم می‌لولند آرام...! منتظر ماندم دست‌هایت را باز کنی صدایم بزنی انگشت‌هایت را بلغزانی بر ساقه‌هایم؛ حلزون‌ها را برداری و به کوچه بسپاری منتظر ماندم پر از هیاهوی تکرار ساعت


دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 20:58
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
كی به پایان برسد درد خدا می‌داند

ماه ساكن شود و سرد خدا می‌داند

در سكوت شب هر كوچه این شهر خراب

گم شود ناله شبگرد خدا می‌داند

مردم شهر همه منتظر یك مردند

چه زمانی رسد آن مرد خدا می‌داند

برگها طعمه بی غیرتی پاییزند

راز این مرثیه زرد خدا می‌داند

خنده غنچه گلها به حقیقت زیباست

شاید این است ره آورد خدا می‌داند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 11:20
+3
saman
saman
در CARLO

 دوستم زنگ زده خونمون مادربزرگم گوشی رو برداشته و در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی ؟


 من


 مادربزرگم همچنان منتظر جواب من

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 10:17
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

منتظرم کسی بیاید بگوید :
سک سک
من پیدا کردم گمشده ام را ...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 23:15
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.

بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم

خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.

خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان

بنده: خدايا سه رکعت زياد است

خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان

بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟

خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله

بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!

خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله

بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم

خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم

بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد

خدا:ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيد

خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست

ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!

خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد

ملائکه:خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟

خدا: او جز من کسي را ندارد...شايد توبه کرد...

بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 23:32
+7
saman
saman
در CARLO
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﮐﺎﻓﻪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ
ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﺮﺗﺐ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ
ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟
ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻪ! ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ
ﺳﺎﻋﺘﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﺁﺧﻪ ﺗﺎﺯﻩ
ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﻣﺪﻟﻪ!
ﺩﺧﺘﺮ : ﺟﺪﯼ! ، ﻣﺪﺭﻧﻪ؟ ، ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﺶ
ﭼﯿﻪ؟
ﭘﺴﺮ : ﺁﺭﻩ ﺧﺐ ﻣﺪﺭﻧﻪ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﺷﻌﻪ ﺁﻟﻔﺎﺑﺎ
ﻣﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﯾﻪ ﺟﻮﺭ ﺗﻠﻪ
ﭘﺎﺗﯽ!
......ﺩﺧﺘﺮ : ﻭﺍﻩ! ﭼﻪ ﺟﺎﻟﺐ ! ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ
ﺳﺎﻋﺘﺘﻮﻥ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ؟
ﭘﺴﺮ : ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﻟﺒﺎﺱ
ﺯﯾﺮﻧﺪﺍﺭﯾﻦ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺑﻠﻪ!! ﻣﻦ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺮ ﺩﺍﺭﻡ!!
ﭘﺴﺮ : ﺍﻭﻩ ! ﺳﺎﻋﺖ ﻟﻌﻨﺘﯽ!!
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 09:02
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ